«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه

اندرزهایی از زبان «ولی فقیه» به جانشین آینده!


او را نمی دانم تا چه اندازه به گفته ی خویش وفادار ماند و آیا جانشینش سخن وی را به گوشِ جان شنید یا نه؟ ولی، پند و اندرز این یکی به «ولی فقیه» پسین۱ چیزی در این مایه خواهد بود:
تا می توانی دوپهلو سخن بگو تا هر کس به فراخور حال خود از آن برداشت کند! از دروغگویی، هراسی به دل راه مده! می دانی که بنیاد آیین ما بر «تَقیّه» استوار است. اگر می خواهی «ولایت» مان از گزند روزگار در پناه باشد، «عوام النّاس» را به هر بهانه ای، زمین بخوابان و تنقیه شان کن۲ تا قدر عافیت بدانند! و آن ها که سری نترس ندارند را به ریسمان های گره دار الهی بسپار! آن کژدم نشسته بر پرچم این سرزمین را به نشانه ی زادگاه نیاکان و نماد خوی و سرشت همگی مان، پاس بدار و در همه جا به نمایش بگذار تا همواره ترس بر دل و جانِ ایرانیان فرمانروا باشد!

ب. الف. بزرگمهر     ۲۰ اردی بهشت ماه ۱۳۹۴

پی نوشت:

۱ ـ زبانم لال، اگر کار به آنجا بکشد!

۲ ـ همینجا نیز شیوه ای از دروغگویی را به جانشینش می آموزاند؛ آماج وی همانا چیزی است که در زبان توده ی مردم به «کهریزکی شدن» آوازه یافته و بگمانم به عنوان نشانه ای از این رژیم پلید در فرهنگ واژه ها ماندگار خواهد شد.   

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!