هرگز به خواب هم نمی دیدند روزی نوه ها و نبیره های شان به فرمانروایی کشوری باستانی دست یابند و با پخش پریشانگویی های دینی و مذهبی (خرافه ها)، بلایی به سر مردم ایران بیاورند که مردکی خردشده زیر بار نادانی بر لوله اگزوز خودروی حاملِ گنبد یکی از امام های شیعه بوسه بزند و لبش را بسوزاند و جوانانی به پیروی از نیایشگران بودایی، چون کرم هایی که به سوی نور کشیده می شوند به سوی گنبد نورانی مزار فلان امام بخزند و بسیاری از مردم از روی تنگدستی چون کودک جان گرفته در تصویر ناچار به کاوش در آت و آشغال های دورریخته ی دیگران شوند.
ب. الف. بزرگمهر ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۴
***
کاریکاتوری تاریخی از گاهنامه
«ملانصرالدین» میرزا جلیل محمدقلیزاده درج کرده و نوشته
است:
«این کاریکاتور مربوط است به یکی از نخستین نسخه های گاهنامه
ی فکاهی ملانصرالدین (کمابیش هشتاد سال پیش) که نخست به زبان ترکی چاپ می شد. این
کاریکاتور، گذری در یکی از کشورهای اسلامی آن هنگام را به تصویر کشیده که می بینید
چند نفر سرگرم خواندن کتاب های دینی هستند؛ ولی همه جا پر است از آشغال و سگ های
ولگرد. کودکی که بگمان بسیار از آنِ یکی
از همین دینداران است درون آشغال ها به حال خود رها شده است.
کاریکاتوریست با این کاریکاتور
در حقیقت، مسلمانان را به رعایت نکردن بهداشت و بی توجهی به کودکان متهم نموده
است.»
از «گوگل پلاس» با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از
اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
برایش می نویسم:
تا جایی که من سر درمی آورم و
با آن گاهنامه نیز آشنایی اندکی دارم، این ها فالگیران، دعانویسان و جن گیران
هستند که هر کدام در زمینه ویژه ای، ویژه کار بوده اند؛ کتاب دینی یکی از ابزارهای
نان آور کارشان بوده است.
ب. الف. بزرگمهر ۱۶ خرداد
ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر