«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ تیر ۳, چهارشنبه

کارگران ایران بازهم بیش تر و بهتر سازمان خواهند یافت! ـ بازانتشار


در بسیاری از کشورهای جهان و از آن میان کشورهای افریقایی، کارگران در سندیکاها و سازمان های صنفی و سیاسی خود آزادانه شرکت دارند و کسی به آسانی نمی تواند آن ها را از چنین حقی محروم نماید. حق داشتن سندیکا و اتحادیه در برخی از کشورها چون حقوق بنیادین کارگران برسمیت شناخته شده است. با این همه، در کشوری با پیشینه ی فرهنگی کهن و درخشان و دارا بودن طبقه ی کارگری کم و بیش آگاه و کارآزموده، چنین حقی نه تنها بخشی از حقوق بنیادین طبقه ی کارگر شناخته نمی شود که هر روز بیش از پیش از سوی رژیم نابکار آن با بیشرمی لگدمال می شود. 

رژیم کارگرستیز جمهوری اسلامی فراموش نکرده و خوب می داند که این، همان طبقه ی کارگری است که رژیم ستمشاهی را از تخت به زیر کشید. این رژیم، همچنین نیک می داند که طبقه ی کارگر ایران در صورت سازمان یافتگی بازهم بیش تر و بهتر، تومار رژیم اسلام پناه جمهوری اسلامی را که دیگر آشکار و روشن چهره ی ضد ملی و ضد خلقی خود را به نمایش گذاشته، درهم خواهد پیچید. به همین دلیل، کوچک ترین حرکت سازماندهی شده از سوی این طبقه را برنمی تابد. واپسین نمونه ی آن، یورش به نشست قانونی نمایندگان کارگری مناطق گوناگون ایران در شهر کرج است که دستگیری، کوشش برای کوچک نمودن کارگران، زخمی و دستگیر شدن شمار بسیاری از شرکت کنندگان در آن نشست را در پی داشته است.

نکته ی شایان درنگ آن است که یورش به یاری لش و لوش های مزدبگیر سرمایه داران بازار و واپسگرایان حاکمیت نه در جامه ای قانونی و رسمی که در کالبد «لباس شخصی ها» انجام یافته است؛ رژیم جمهوری اسلامی نیک می داند که بر پایه ی «قانون اساسی» سست و نارسای خود نیز کاری غیرقانونی انجام می دهد؛ آن هم در کشوری که صنف های سرمایه دار و زالوهای ریز و درشت اقتصادی که کاری جز بده بستان و خرید و فروش کالاهای ساخته شده ی کارگران ایران و جهان انجام نداده و از این راه درآمدهای هنگفت بدست می آورند، همگی در سازمان های گوناگون صنفی ـ سیاسی خود، بخوبی سازمان یافته اند. بنابراین، حتا این اتهام به کارگران که شما نباید در سازمان های «حزبی و ضد انقلابی» عضو شوید، نه تنها از ریشه بی پایه است که بر بنیاد زندگی روزمره ی توده های مردم ایران ـ و نه تنها طبقه ی کارگر آن! ـ اتهامی بیش از اندازه خنده دار است. رژیم واپسگرا و مزدوران لات و لوت یورشگرش، اگر به آن نمایندگان دلیر طبقه ی کارگر، رُک و پوست کنده می گفتند: ما شما را برنمی تابیم، چون دیدن چهره تان حال مان را به هم می زند و ما را می ترساند، بازهم بهتر بود؛ زیرا جلوی چشمان خودشان، هست و نیست توده های مردم و ثروت های ملی ایران از سوی صنف های گوناگون بازرگانان، دلال ها و سلف خرها به خرید و فروش و حتا مزایده و مناقصه ی بین المللی گذاشته شده و می شود. نمونه ی کوچکی از آن، وارد کردن گوشت گاومیش های پیر و بیمار هندی، خوراندن و بیمار نمودن توده ی مردم (تب کریمه و ...) از یکسو و صادر نمودن گوشت مرغوب گاو و گوسپند ایرانی به کشورهای دیگر است؛ و کیست که نداند: همه ی آنها نمازخوان هایی خوب و مومنینی نظر کرده اند که «حبیبان خدا» نام گرفته اند. برای آنها که حاکمیت جمهوری اسلامی دست پرورده خودشان است، همچنان همه کاری با گذاشتن «کلاه شرعی» بر سر خود و دیگران آزاد است: از داد و ستدهای پرسود حتا در زمینه ی فروش دخترکان کم سن و سال ایرانی به برادران دینی عرب گرفته تا به خاک و خون کشیدن نشست کارگران! ولی اگر رژیم پادشاهی با همه ی فر و شکوه خود در برابر خواست توده های مردم ایران، شکست خورد، برای رژیم میوه چین انقلاب بهمن ۵۷ شکستی بس سهمگین تر در راه است. در این باره، جای هیچ گفتگو نیست. داوری بی برو برگرد تاریخی است که یکبار دیگر و این بار چرک و پلشتی اسلام پناهانِ بی دین و نیرنگ و فریب شان را از بالا تا پایین با خود به گور خواهد برد.

کردار گستاخانه و بیشرمانه ی مزدوران جمهوری اسلامی با نمایندگان و رزمندگان طبقه ی کارگر ایران، تنها و تنها جنبش کارگری و توده ای میهن مان را زیرزمینی تر نموده، گرایش به پایداری در برابر آن رژیم بی آبرو را افزایش خواهد داد. جنگ ابزاری که هم اکنون به روی کارگران نشانه گرفته اند، آنگاه که شکیبایی توده ها به سر آید، کار دست شان خواهد داد. نخواهند توانست با خوار شمردن خلق های ایران، دشمنی میان آنها بیفکنند. همبستگی این خلق ها نه سده ها که ریشه در هزاره های تاریخ ایران دارد. با کوچک شمردن کردها یا دیگر خلق های ایران، تنها و تنها ننگ و بیزاری همه ی خلق های ایران زمین را نسبت به خود و ریشه های ناپاک انگلیسی شان دامن خواهند زد.    

اکنون که پرده های ریا بیش تر دریده شده و زد و بندهای پشت پرده هر روز بیش تر نمایان می شود، توده های مردم و طبقه ی کارگر ایران، زشتکاری ها و تبهکاری های انجام شده را تنها به پای این رژیم نمی نویسند؛ آن ها بیش از پیش نقش اربابان امپریالیستی انگلیسی و امریکایی و سازمان های دست پرورده شان چون «انجمن حجتیه» را درمی یابند و ماهیت نظام بهره کشی سرمایه داری را در جامه ی اسلامی که در همدستی با سرمایه ی امپریالیستی با طبقه ی کارگر ایران به ستیز برخاسته، بازمی شناسند.

زنده باد طبقه ی کارگر ایران!

پایدار باد پیوند و همبستگی میان خلق های ایران زمین!

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی!

ب. الف. بزرگمهر     ٣١ خرداد ماه ١٣٩١ 

http://www.behzadbozorgmehr.com/2012/06/blog-post_21.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!