«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ مرداد ۱۲, دوشنبه

از زهدان اجاره ای بیش از این نباید چشم داشت! ـ بازانتشار

نقش «زهدان اجاره ای» رویاندن و پرورش نوزادی حرامزاده به نام سرمایه داری وابسته و کارچاق کن سرمایه داری بزرگ امپریالیستی است؛ نوزادی که پدرش در آنسوی اقیانوس ها و مادرش کنیزکی دست به سینه به نام «کلان سرمایه داری بازرگانی ایرانی تبار» است که برای زنده ماندن، پس و پیش نمی شناسد!


نوشته است:
«صد جا توی فرم یارانه نوشته، نیازمند دریافت یارانه، انگار که دارند صدقه میدهند!» 

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر 

می نویسم:
از دولتی که از دید من به درستی «زهدان اجاره ای» نام گرفته، چه انتظاری بیش از این دارید؟ تازه گرانی های بیش تری هنوز در راه است و این دولت و حاکمیت جمهوری اسلامی، هیچ راه حلی برای آن ندارد! همه ی آن چیزهایی که می گویند نیز دروغ است! و اگر این زهدان اجاره ای نیز گورش را گم کند، دوباره می خواهند آن مردک نیرنگباز سیب زمینی پیاز پخش کن یا کسی چون وی را به مردم قالب کنند؛ ولی با نادیده گرفتن اینکه این یا آن رییس جمهور شود، خطی که از دوره ی ریاست جمهوری رفسنجانی پلید در اقتصاد و سیاست کشور دنبال شده، پیروی دقیق از رهنمودها و بهتر است بگویم: دستورات نهادها و بنیادهای جهانی سرمایه امپریالیستی چون «بانک جهانی» و «صندوق بین المللی پول» بوده و کشورمان را به ورشکستگی اقتصادی ـ سیاسی کشانده است. آن واژه های خر رنگ کن اقتصاد درونزاد و برونگرا که آن رهبر نادان و نابکار از دهان طوطیان شکرشکن اقتصاد نولیبرالی برگرفته و به عنوان طوطی درجه ی دو یا سه و حتا پایین تر بر زبان می راند و آن به اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» که «ریاضت کشی» بیش تر توده های مردم ایران که به سود سرمایه داری سوداگر و دلال درونی و کارچاق کنِ سرمایه های بزرگ امپریالیستی قرار است به اجرا درآید، در واقع نابودی و تباهی زندگی بخش بزرگی از مردم ایران را در پی خواهد داشت؛ زیرا هم اکنون نیز درصد بزرگی از مردم زیر خط تنگدستی (فقر) هستند. 

ب. الف. بزرگمهر     ۱۷ فروردین ماه ۱۳۹۳

 http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/04/blog-post_7.html 


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!