آن آقای ماهتابه، آن هنگام که آفتابه اش را در عراق جا نهاد و پیش از فرود آمدن در ایران، چندی در «نوفل دو شاتو»ی فرانسه لنگر انداخت، سخنان نیکویی از آن میان درباره ی ارژمندی آزادی برای همه بر زبان رانده بود.
سرمایه داران بازار که در پی
شکسته شدن خودکامگی شاهانه با شتاب جای تهی شده ی سرمایه داران وابسته (بورژوازی
کمپرادور) را پر می نمودند و از آزادی های بدست آمده و افزایش بیمانند تراز آگاهی
های سیاسی و اجتماعی توده های مردم، ترس مرگ داشتند از "اسلام"، بهانه و
چماقی نیکو برای خودی و ناخودی کردن آدم ها، سرکوب و خفقان اجتماعی ساختند؛ نخستین
سنگر، زنان بودند که از همان نخست، کوشش برای به کنج آشپزخانه روانه نمودن شان
آغازید؛ دیگران نیز هر یک به نوبه ی خویش در پدید آوردن چنان اوضاعی نقش آفرین
بودند؛ چه آن ها که می پنداشتند، رهبری انقلاب از کف شان ربوده شده و باید آن را با
آشوب آفرینی به بهای جان نوجوانان و جوانان ناآگاه طرفدار خویش به چنگ آورند و چه
آن ها که به بهانه ی «پاسداری از اتحاد و انقلاب» از کنار بسیاری از اینگونه زیر
پا نهادن های آزادی گذشتند؛ گذشتِ تاریخ نشان داد که هم کار زنان درست بود که با پرخاشی
خودجوش به خیابان ها ریختند و هم کار بسیاری از کارگران و از آن میان کارگران صنعت
نفت که اعتصاب ها را پی می گرفتند.
ب. الف. بزرگمهر ششم شهریور ماه ۱۳۹۴
تصویر از «گوگل پلاس»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر