«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ مرداد ۱۷, شنبه

چه خروس بی محلی؟!

از سری نوشتارهای مردم آزاری

نوشته است:
ديشب ساعت ۱۲ و  ۴۵ دقيقه دلم شكست؛ صدايش را شنيدم!

از «گوگل پلاس»
 
... و من با خود می اندیشم:
چه خروس بی محلی؟! آن هنگام، جای دل دادن و قلوه گرفتن است؛ نه شکسته شدن دل! اگر یک نیمروز تابستانی، ساعت ۲ و ۴۵ دقیقه بود، شاید می شد چینی بندزنی یافت تا دلِ شکسته را دوباره سرهمبندی کند و سرِ جایش بنشاند تا برای خودش تاپ تاپ کند؛ ولی پاسی از نیم شب گذشته از کجا باید چینی بندزن یافت؟!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۷ اَمرداد ماه ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!