همه ی رژیم های نزدیک به سرنگونی یا در آستانه ی آن به مالیخولیا دچار شده و می
شوند!
«نمودار اسلام»، محمد حسن ابوترابی فردِ [اعلای انگلیسی]،
نایب رییس مجلس فرمایشی رژیم تبهکار، گفته
است:
«... همان قدرت دفاعی که
به یکی از مهمترین پشتوانههای تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی بود و موجب شد از
موضع قدرت با جهان روبرو شویم.»۱
روشن نیست چنین یاوه ای را برای که می سراید؟ برای مردم
ایران؟! آن ها که می دانند، دروغ می گویید؛ برای دلگرمی مشتی مزدور پاچه ورمالیده
ی «خیمه و خرگاه نظامی پوسیده»؟ آن ها که به همه ی اینگونه یاوه ها در دل می خندند
و دله دزدی های شان را پی می گیرند.
برای «شیطان بزرگ» و همدستانش، آسمان و ریسمان می بافد؟!
آن ها که زیر و بم بسیاری کارها همراه با آمارهایی باریک بینانه از تپش اجتماعی ـ
اقتصادی ایران، دست شان است و بسی بهتر از شما سمت و سوی روندها را درمی یابند. بنابراین،
برای دستیابی به کدام آماج یا آماج ها چنین سخنان پوچ یا همانا «کُس شعر» بزبان
توده ی مردم، هر از گاهی بر زبان این یا آن دست اندرکار رژیم پلید و بیش از همه،
آن رهبر بیشرم و یاوه گو بافته می شود؟ آیا دچار خودفریبی نشده اید؟ آیا می دانید
که همه ی رژیم های نزدیک به سرنگونی یا در آستانه ی آن به مالیخولیا دچار شده و می
شوند؟ آزمون های تاریخی سده ها و هزاره ها در همه جا تاکنون گواه آن بوده و هست؛
تنها گفته ای از زبان من و بی پشتوانه نیست!
ببینید، یکی از برادرانِ تازی ـ انگلیسی رژیم (محمدجواد
لاریجانی)، چه اعتراف های تلخی نموده است؛ برگرفته های زیر، تنها بخشی از گفته های
وی درباره ی قراردادهای ننگین و همچنان در بخشی، پوشیده زیر برنام «هسته ای» با
کشورهای امپریالیستی و ریزه خواران آن ها به سرکردگی «یانکی» هاست و ناگفته نماند،
آنچه وی زیر برنام «می گویند» آورده و آن را برجسته نمایش داده ام، بخشی از
قرارداد سیاه روی سپید نوشته شده و به تایید «سازمان ملت ها» رسانده شده است:
« توانمندی هستهای
این نیست که تنها سانتریفیوژها بچرخند، بلکه باید به آنها چیزی تزریق شود و طبیعی
است که اورانیوم غنیشده سرمایه بالاتری نسبت به ماده معدنی است ... مطابق توافقنامه
وین، ما به دست خودمان تمام منابع اورانیوم طبیعی را از بین برده و تبدیل به زباله
میکنیم؛ حالا بیاییم داخل سانتریفیوژها فوت کنیم تا بچرخند؟ خب این چه فایدهای
دارد؟ میخواهم تاکید کنم صرف اینکه سانتریفیوژ بچرخد ملاک نیست
...
میگویند شما آن استوانه یا
VESSEL(لوله، مجرا) که فولاد هستهای
است را از رآکتور آبسنگین اراک بیرون بکشید و تمام دهلیزهای این را که به آن Calandria میگویند همهاش را
با بتن پر کنید.
(The calandria will be made inoperable by filling any openings
in the calandria with concrete such that the IAEA can verify that it will not
be usable for a future nuclear application.)
خب
این نهایت تحقیر یک ملت است، چرا ما چنین کاری کنیم؟ به نظر من حتی یک سر سوزنی هم
که داریم نباید از بین ببریم. این را بچههای ما ساختهاند، شما اگر نگران
شفافیت هستید بیایید ببینید سوزن به چه دردی میخورد؟ ۲۴ ساعته هم مانیتور کنید.
این را نمیگویند بازتعریف؛ این انهدام اراک است حالا جای آن چیز دیگری ساخته میشود
که از آن جریان نیست.
...
بعد
از این توافقنامه اگر بناست که ما منابع طبیعی خود راgarbage [همانا آشغال به پارسی!] کنیم، اصلاً غنیسازی حرام است. منابع ارزشمند اورانیوم طبیعی را نباید تبدیل به زباله کنیم.
هیچ آدم عاقلی چنین کاری میکند؟ پس بهتر است همه را متوقف کنید. اتفاقاً غربیها میخواهند
بگویند متوقف نکنید! شاید بعداً بگویند حتما باید کار کنید تا منابع تان تبدیل به
زباله شود! میخواهم
بگویم نکات ظریفی در توافقنامه وجود دارد که باید به آن توجه جدی صورت گیرد.»۲
داستان پندآموزی را نیز از جاودانه عُبید زاکانی برای فرمانروایان بیشرم
و آزرم و اندرزگوی ایران افزوده ام تا دهان یاوه گوی شان را ببندند و خفقان بگیرند
تا آن هنگام که زمان سرنگونی شان فرارسد. با این امید و آرزو که توده های مردم و
نیروهای میهن پرست ایران به هنگام بجنبند و این رژیم ایران بربادده را به زیر کشند؛
وگرنه، کار زار خواهد بود!
سرنگون باد رژیم تبهکار اسلام پیشگان فرمانروا بر ایران!
ب. الف. بزرگمهر یکم شهریور ماه ۱۳۹۴
پی نوشت:
۱ ـ برگرفته
از گزارش «قدرت دفاعی کشور مهمترین پشتوانه تیم مذاکره کننده هستهای بود»، «ایلنا»،
یکم شهریور ماه ۱۳۹۴
۲ ـ «تقاضای پرکردن دهلیز رآکتور اراک با بتن نهایت تحقیر
یک ملت است»، «خبرگزاری تسنیم»، ۲۱ اَمرداد ماه ۱۳۹۴
http://mobile.tasnimnews.com/fa/news/1394/05/21/824107
افزوده:
شخصی اَمردی
به خانه برد و درهم به
دستش نهاد و گفت:
بخواب تا
برنهم!
مرد گفت:
من شنیده
ام كه تو اَمردان
می آوری تا به تو
برنهند.
گفت:
آری! عمل با
من است و دعوی با
ایشان. تو نیز بخواب
و برو آنچه می خواهی بگوی.
جاودانه عُبید
زاکانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر