«کوفه پس
از ظهور حضرت مهدی عليه السلام مرکز حکومت عادلانه و جهانی اسلام و پايتخت دولت او
خواهد شد.
امام صادق عليه السلام فرمود: هنگامی که
قائم قيام کند،کوفه را پايتخت خود قرار می دهد و مرکز قضاوت او مسجد جامع و مرکز
اصلی بيت المال، مسجد سهله می باشد.» و من یاد گفته های پیر خردمندی افتادم
که سال هاست جان سپرده و یادم رفت که آن را در یادداشتم در این باره۲ بیاورم. وی برایم
گفته بود که چگونه پس از پایان برف روبی پادگان، چهارگوشی را به عنوان نمودار کار
انجام یافته به دستور فرمانده شان برجای می گذاشته اند تا شاید به رخ فرماندهان
بالاتر پادگان بکشند۳ و من گاهی اندیشناک می شوم که در جهانی که با
شتاب فراوان زنگارهای کهنه ی تاریخی را می زداید و از میان می برد، آیا کشورمان
همراه با منطقه ای پیرامون آن، همان چهارگوش برف پارونشده ای نیست که به عنوان
نموداری از آنچه دیگران به انجام رسانده و ما در آن وامانده ایم، انگشت نمای
جهانیان شود؟!
ب. الف. بزرگمهر ششم تیر ماه ۱۳۹۲
http://www.behzadbozorgmehr.com/2013/06/blog-post_9322.html
پانوشت:
۱ ـ واژه ی اندازه (پارسی) همان واژه ی «هندسه» به زبان تازی است که هم دانشش و هم واژه اش از ایران به تازیان رسیده و سپس دوباره به شکلی کژ و کوله (هندسه) به ما برگردانده شده است.
۲ ـ «من که کم کم هوش و خرد از سرم می پرد ...»، ب. الف. بزرگمهر، پنجم تیر ماه ۱۳۹۲
ب. الف. بزرگمهر ششم تیر ماه ۱۳۹۲
http://www.behzadbozorgmehr.com/2013/06/blog-post_9322.html
پانوشت:
۱ ـ واژه ی اندازه (پارسی) همان واژه ی «هندسه» به زبان تازی است که هم دانشش و هم واژه اش از ایران به تازیان رسیده و سپس دوباره به شکلی کژ و کوله (هندسه) به ما برگردانده شده است.
۲ ـ «من که کم کم هوش و خرد از سرم می پرد ...»، ب. الف. بزرگمهر، پنجم تیر ماه ۱۳۹۲
http://www.behzadbozorgmehr.com/2013/06/blog-post_6326.html
۳ ـ «گاهی با خود می اندیشم چه سرنوشت شگفتی ایرانیان به درازای تاریخ داشته و دارند. ملتی سرفراز که پیامبر اسلام درباره شان چنان به نیکی یاد کرده، ملتی که تنها به عنوان نمونه، نزدیک به پنج هزار ریاضیدان به جهان پیشکش نموده ـ می دانم بسیاری باور نمی کنید؛ ولی حقیقت دارد ـ ، ملتی که مزدک و بابک و مانند آنها را به جهان ارزانی داشته، کمتر دستاوردی برای خود داشته است.
خیلی پیش ترها، هنگامی که پادگان های کم و بیش نوبنیاد ایرانی در دوره قاجارها، بوسیله قزاق ها اداره می شد، در مناطق سردسیر و برفگیر کشور مانند آذرآبادگان، رسم بر این بود که پس از پایان برف روبی زمین و میدان پادگان، چارگوشی کوچک از برف پارونشده را در میان میدان برجای گذارند تا با یاری آن، اندازه کار انجام یافته را به نمایش بگذارند.
۳ ـ «گاهی با خود می اندیشم چه سرنوشت شگفتی ایرانیان به درازای تاریخ داشته و دارند. ملتی سرفراز که پیامبر اسلام درباره شان چنان به نیکی یاد کرده، ملتی که تنها به عنوان نمونه، نزدیک به پنج هزار ریاضیدان به جهان پیشکش نموده ـ می دانم بسیاری باور نمی کنید؛ ولی حقیقت دارد ـ ، ملتی که مزدک و بابک و مانند آنها را به جهان ارزانی داشته، کمتر دستاوردی برای خود داشته است.
خیلی پیش ترها، هنگامی که پادگان های کم و بیش نوبنیاد ایرانی در دوره قاجارها، بوسیله قزاق ها اداره می شد، در مناطق سردسیر و برفگیر کشور مانند آذرآبادگان، رسم بر این بود که پس از پایان برف روبی زمین و میدان پادگان، چارگوشی کوچک از برف پارونشده را در میان میدان برجای گذارند تا با یاری آن، اندازه کار انجام یافته را به نمایش بگذارند.
آیا، ما ایرانیان، باهمه آنچه که به
جهان ارزانی داشته ایم، ناچاریم چون گذشته، چنین حاکمیت های پلیدی را که مانند آن
چارگوش برف روفته نشده بر ما گرانبار شده، به دوش کشیم و انگشت نمای دیگر ملت ها و
خلق های جهان که بدرازای تاریخ بسیاری چیزها از ما آموخته اند، شویم؟»
از نوشتار: «چگونه سربازان اقتصادی کشور، مدال طلای المپیک را در جذب سرمایه گذاری خارجی ربودند!»، ب. الف. بزرگمهر، هشتم خردادماه ۱۳۸۹
از نوشتار: «چگونه سربازان اقتصادی کشور، مدال طلای المپیک را در جذب سرمایه گذاری خارجی ربودند!»، ب. الف. بزرگمهر، هشتم خردادماه ۱۳۸۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر