ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻧﺖ ﺑﮕﻮ
ﺗﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺮﻑﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﻫﺪ !
ﺁﻧﻘﺪﺭﻛﻪ ﺑﺸﻮﺩ ﺁﺩﻡ ﺳﺎﺧﺖ ...
ﻓﻘﻂ ﺁﺩﻡ !...
ﺣﺘﯽ ﺑﺮﻓﯽ ﻭ ﺳﺮﺩ !...
ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺳﺎﺧﺘﯽ، ﻋﻬﺪﺷﮑﻨﻨﺪ ...!
ﺍﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺑﺮﻓﯽ، ﻋﻤﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﻧﻤﯿﺮﺳﺪ !...
از «گوگل پلاس»
نگاهی به سرودواره می اندازم و خنده ام می گیرد. با خود می گویم:
از «گوگل پلاس»
نگاهی به سرودواره می اندازم و خنده ام می گیرد. با خود می گویم:
تاکنون، گناهان را به گردن اهریمن بیچاره می انداختند؛ و
اکنون، این یکی یقه ی خدا را چسبیده، برف و آدم برفی می خواهد! بگمانم، یکبار هم
شده سرما را تا مغز استخوان خود حس نکرده است؛ وگرنه، هوس برف بیش از اندازه نمی کرد.
نوشته ام:
نوشته ام:
آه که چه اندازه از این ناله های پرسوز و گداز گریزانم!
انگار که خود وی یکی از همین آدم ها نیست! انگار آدم ها تنها فرآورده ی ننه بابای
شان هستند و همینگونه یکی پس از دیگری عهدشکن پا به جهان می گذارند!
نه جانم! آدمی، تربیت و فرهنگ و اخلاق و هنرش، چه
"آسمانی" و چه زمینی، فرآورده ی اجتماع و سامانه ای است که در آن پا به
جهان نهاده و زندگی می کند. بکوش تا دگرش کنی!
کاری است دشوار! می دانم. ناسزا گفتن به گذشتگان آسان تر است و خرجی هم ندارد؛ ولی یادمان نرود که:
کاری است دشوار! می دانم. ناسزا گفتن به گذشتگان آسان تر است و خرجی هم ندارد؛ ولی یادمان نرود که:
«در این خاکی که ایران است نامش
بانگ انسانی دمی پیش نهیب شوم اهریمن نشد خامش
در این کشور اگر جبارها بودند مردمکُش
از آنها بیشتر گُردان انساندوست جنبیدند
به ناخن خاره ی بیداد را بی باک سُنبیدند
فروزان مشعل اندر دست، آوای طلب بر لب
به دژهایی یورش بردند کِش بنیان به دوزخ بود
به موج خون فرو رفتند،
لیکن فوج بی باکان نترسید از بدِ زشتان، نپیچید از ره پاکان»
به موج خون فرو رفتند،
لیکن فوج بی باکان نترسید از بدِ زشتان، نپیچید از ره پاکان»
زنده یاد احسان طبری
http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/01/blog-post_876.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر