گاهی محافظه کاری بیش از اندازه در گفتار نیز کار را به
یاوه گویی می کشاند. نمونه ی
آن، گفته های حسن فریدون "روحانی" شده، بر سر
مزار آرامگاهِ رهبر انقلاب
بهمن ۵۷ در نخستین روز «هفته ی دولت» است:
«امام هیچگاه در امور
دولت دخالت نمیکرد و همواره هدایت میکرد؛ همانطور که امروز رهبر معظم انقلاب۱ هم در همه امور کشور هدایتگر هستند.»
(«خبرگزاری
ایرنا»، دوم شهریور ماه ۱۳۹۴)
گویی می خواسته به در بگوید تا
دیوار بشنود؛ ولی پشیمان شده با افزودن جمله ای دیگر برای ماسمالی آن، جفنگی بافته
است؛۲ "محکم کاری" وی را حتا با ترسِ آن
شکارچی ترسو که در پناهگاه خویش، شیر را نشانه رفته و سپس با این پندار که «اگر
تیرم به هدف نخورد، می آید مرا می خورد ..»، پشیمان شده و از تیراندازی خودداری می
کند نیز نمی توان همتراز و همانند پنداشت. آخوند ریش حنایی در واپسین دم، دستش
لرزیده از روی ندانمکاری، تیری هوایی شلیک کرده و سپس به نشانه ی دوستی و جان
نثاری، جلوی «رهبر مُعَظّم جنگل»، نوکرمنشانه سر خم نموده است!
ب. الف. بزرگمهر چهارم شهریور ماه ۱۳۹۴
پی نوشت:
۱ ـ رهبرِ مُعَظّمِ
انقلاب؟! کدام رهبر؟ کدام انقلاب؟!
۲ ـ اگر تنها جمله ی
نخست یا جمله ی دوم را گفته بود، برونزد (شکل) و آماج هریک از دو جمله با نادیده
گرفتن درونمایه ی نادرست شان به هر رو منطقی بود و از سنگینی ویژه ی خویش برخوردار.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر