روزنامه ی «نهار» چاپ لبنان نوشت:
عایشه پانزده ساله، قهرمان جهاد نکاح* در سوریه شد. این دختر عربستانی که سه ماه پیش به
سوریه سفر کرده بود، پس از بازگشت به عربستان و دریافت فرنام «قهرمانی جهاد نکاح»
از سوی پیشوایان کیش اسلام (مفتی ها) در عربستان گفت که دستیابی به این کامیابی در
گرو انرژی بالا و کوشش های شبانه روزی رزمندگان اسلام بوده است.
عایشه می گوید من برای نزدیکی جستن به خداوند، این جهاد
را انجام دادم و از خداوند می خواهم که این جهاد را از من بپذیرد.
عایشه می گوید من دختری دست نخورده (باکره) بودم؛ ولی از
هنگام آغاز «جهاد» از سوی چندین تن، دوشیزگی خودم را در راه اسلام به باد دادم و
در این مدت، گره دشواری های بسیاری از رزمندگان را گشودم؛ بیش تر مجاهدانی که با
من جهاد داشتند از الجزایر، اتیوپی، چچن و مغرب بودند؛ هم اکنون هم باردار هستم و می
دانم که این فرزند در آینده یکی از مجاهدان بزرگ راه اسلام خواهد شد.
از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛
برنام نیز از آنِ من است. ب. الف.
بزرگمهر
پی نوشت:
* واژه ی عربی «نکاح» در بنیاد خود، نه به آرش پیوند
زناشویی که به آرش باریکِ «گاییدن» یا «سپوختن» است؛ در واژه نامه ها آن را به آرش
«بغل خوابی» نیز آورده اند. به این ترتیب، آن دختر نوجوان هم اکنون باردار را می
توان «قهرمان جهاد گاییده شدن» نامید.
آیا هنگامی که فلان پیشوای کیش
اسلام، چنان فتوایی می دهد و پیروانی اینچنین، آن فتواها را به گوش جان می نیوشند و
به «کوشش های شبانه روزی رزمندگان اسلام» که بزرگ ترین
هنرشان، سر بریدن است، تن در می دهند، جایی برای لاپوشانی آن می ماند؟
ب. الف. بزرگمهر ۲۱ شهریور ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر