«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ مهر ۴, شنبه

گفته های بانمک و شایان درنگ آقا خرسه!

در زیر بخش هایی از گفته های آخوندی واپسگرا و سالیانی دراز تمرگیده بر گنج «آستان قدس رضوی» را آورده ام. گفته ها و شیوه ی گواهمندی آخوند، گاه آنچنان بی سر و ته و ناهمتا با یکدیگرند که آن را نمکین نیز نموده است؛ گرچه با همه ی این ها گفته هایی است شایان درنگ. به هر رو، این دوگانگی مرا بر آن داشت که تنها به افزودن برنام ها و گاه چند جمله ای در بالای هر یک از گفته های وی بسنده نمایم.

برای جلوگیری از سردرگمی، گفته های آخوند را همه جا میان « » آورده و نوشته های خود را برجسته نمایش داده ام.

ب. الف. بزرگمهر  چهارم مهر ماه ۱۳۹۴

***

نمایش مردم سالاری و جمهوریت؛ تنها همین و بس!

«انتخابات در واقع مربوط به جمهوریت نظام و مردم‌سالاری دینی است.»

به همین شَوَند دروازه را می بندیم ...

«نظام مقدس جمهوری اسلامی مانند یک قلعه بسیار محکم از دیواره‌های بسیار بلندی به‌نام ”ولایت“ برخوردار است که دشمنان نظام و ملت از این دیواره نمی‌توانند بالا بیایند. این قلعه (نظام جمهوری اسلامی ایران) یک دروازه بزرگ به‌نام مردم‌سالاری یا جمهوریت دارد که از این دروازه نفوذ دشمن نیز امکان‌پذیر است.»

وظیفه ی دیگران، تنها دربانی است!

«چه اصلاح‌طلب، چه اصولگرا باید رسالت خود را نسبت به محافظت از دروازه مردم‌سالاری دینی به‌خوبی انجام دهند تا مبادا عوامل نفوذی دشمن از این دروازه ورود پیدا کنند.»

کدام دشمن؟! اتحاد شوروی که دیگر نیست و جای آن را مافیای دوست و مهربان روسی گرفته است. شیطان بزرگ هم که دیگر «سوسن خانم» خوانده می شود و اگر کسی شعار «مرگ بر آمریکا» سر دهد، دستگیرش می کنند. انگلیس هم که از روزگار کهن تر، قبله ی اسلام پناهان و اسلام پیشگان سراسر جهان بوده و همچنان هست. آیا کسی جز توده های مردم به عنوان «جریان غیر خودی» و «عامل نفوذی دشمن» برجای می ماند؟! «عامل نفوذی کدام دشمن»؟!

«جریان سیاسی‌ای که هر یک از دو اصل جمهوریت و مردم‌سالاری یا وجود حصار محکم ولایت در حفاظت و صیانت کشور و نظام و جامعه را منکر است، قطعاً جریانِ غیرخودی است که باید توجه داشته باشیم  خطر این موضوع که جریانِ غیرخودی، عامل نفوذی دشمن باشد، وجود دارد بنابراین همه جریان‌ های سیاسی همسو با نظام وظیفه دارند در راستای کنار زدن جریان‌های غیرخودی فعالیت کنند. همچنین عوامل مجری و ناظر انتخابات نباید بگذارند جریان‌های غیرخودی که ممکن است عامل نفوذی دشمن باشند، در نظام جمهوری اسلامی نفوذ پیدا کنند.»

پس آن ها که برای برگزیده نشدن نماینده ی رهبر (ناطق نوری)، کفتر بخت را به ناچار بر سر آن یزدی موش مرده نشاندند و کمابیش در هر زمینه ی دیگری نیز برخلاف خواست آن "رهبر" رفتار کرده و می کنند، همگی غیرخودی بوده و هستند؟! از آن گذشته، اگر چنین است که می گویی، دیگر چه نیازی به گزینش نمایندگان یا رییس جمهوری و سایر گزینش هاست؟!

«هر جریانی که با رهبری زاویه داشته باشد یا در این اصل دچار ضعف باشد، در عرصه سیاست نمی‌تواند خودنمایی داشته باشد چرا که مورد قبول مردم نخواهد بود.»

بنابراین، بدبختی گریبانگیر مردم و آنکه به عنوان نمونه، قرنیه چشم می فروشد، همگی به خواست و اراده ی خداست! روسپیگری زیر چادر اسلام و سایر کم و کاستی ها هم به همینگونه الی آخر! بنده سازی هم برای پذبرش همین خواست و اراده است! چشم تان کور!

«در نظام ما به‌عنوان نظام اسلامی، خدا همه‌کاره است و اراده و مشیت خدا نقش اول را دارد. ما این موضوع را باور داریم که خدا در این نظام همه‌کاره است؛ نظام به خدا مربوط است و نقش در بنده‌سازی برای خدا دارد و خدا هم در این نظام مشیت و اراده‌اش حاکم اول است.»

شاید همه چیز همچنان پادرهواست؛ وگرنه، آیا در واقعیت انجام پذیرفته می توان تردید نمود؟!

«در مساله مذاکرات و برجام، این یک واقعیتی است که صورت گرفته اما این واقعیت هنوز میان همه اقشار مردم، یک نقش تردید و مرددی را ایفا می‌کند، یعنی چه، جریان‌های متدین و ولایتمدار که چشم آن‌ها به زبان و فرمان رهبر است، یا جریان‌هایی که در فاصله‌ای از رهبری و ولایت قرار دارند و نیز مردم در طیف‌ها و اقشار مختلف، نسبت به مذاکرات نگاهی همراه با تردید دارند.

کسی را در کشور پیدا نمی‌کنید که در مساله مذاکرات یک بینش و نگاهِ قاطعِ منفی یا مثبت داشته باشد، بلکه همه درحال ”تردید“ بسر می‌برند، بنابراین یک جریان مردّد نمی‌تواند در اراده و تصمیم مردم کاملاً نقش داشته باشد.»

آیا تاکنون دیده اید یک خرس، بیخودی برای خودش بالا پایین بپرد؟

«بنده در مسائل فرهنگی عقیده‌ام این است که این‌ها جریانات فرهنگی و واکنش فرهنگی نیست بلکه طرف مقابل ما، کار سیاسی می‌کند. بحث موسیقی نیست چراکه کنسرت ربطی به موسیقی ندارد، حرف ما این است.

بنده مطلقاً این برخوردهای فرهنگی را با اغراض سیاسی حساب می‌کنم. بحث ما در کنسرت است، مساله کنسرت با موسیقی فرق دارد، کنسرت یک‌سری حواشی و فرایند‌های سوء دارد. در فرایند اجرای یک کنسرت اتفاقاتی می‌افتد که هیچ معیار دینی و شرعی آن را نمی‌پذیرد. منکراتی اتفاق می‌افتد که تقریباً نمی‌شود آن‌ها را از کنسرت منها کرد چراکه اگر منها شوند، دیگر ماهیت کنسرت ندارد.

به‌عنوان مثال یک خانم بدحجاب با موی پریشان و ظاهر آرایش کرده و لباس تنگ و نا‌مناسب می‌نوازد و مردان تماشاچی هم نگاه می‌کنند. یا در جریان هیجان موسیقی نواخته شده زن و مرد هورا می‌کشند و بالا می‌پرند کنار هم و این اختلاط منکر است، تقریباً هم نمی‌شود این‌ها را حذف کرد، چون ماهیت کنسرت همین است؛ شاید مدیران فرهنگی بتوانند در این راستا ابداعی کنند که به آن چیز دیگری می‌گویند.»

سخنان بر زبان نیامده ی آقا خرسه

آیا تاکنون دیده اید یک خرس، بیخودی برای خودش بالا پایین بپرد؟ مگر آنکه وی را به دام انداخته و همراه با نواختن ساز و دُهل زیر پایش را داغ کنید تا ناچار به جنبش و پایکوبی شود. ما در جریان هسته ای لعنت الله که آن یک ذره آبروی نظام را هم برد تا اندازه ای به این اُفت دجار شدیم و «مقام معظم رهبری» که دور برداشته بود را نخست در دایره ای بزرگ به جنبش واداشتند و هر بار آن دایره را کوچک تر نمودند تا آنکه تنها یک دایره  ی کوچک بیش تر برجای نماند. از شما چه پنهان به این هم چندان اطمینان نداریم!

هم «حُجّت» را پاس می داریم؛ هم درآمدهایش را ...

«بنده از قدیم از ارادتمندان آیت‌الله واعظ‌ طبسی بودم و ارادت من نسبت به ایشان کامل است، همچنان ادامه دارد و به این ارادت نیز افتخار می‌کنم. بنده آیت‌الله واعظ‌طبسی را خادم بااخلاص حضرت ثامن الحجج(ع) می‌دانم.»

هر دو از یک کاسه آش می خوریم ...

«به هرحال طبیعی است که رفتار سیاسی هرکسی مطابق پسند خود فرد است. ولی در خط سیاسی، هیچ تمایز و تفاوتی بین خط من و خط آیت‌الله واعظ‌طبسی نیست و هیچ اختلاف نظری نیز نداریم؛ ولی در موضوع رفتار سیاسی، مانند اینکه هرکسی بگونه‌ای غذا می‌خورد یا راه می‌رود، رفتار سیاسی هم مانند همین موضوع است که ممکن است رفتار‌ها متفاوت باشد، اما خط و جهت و مقصد سیاسی بین ما متفاوت نیست. هم بنده در تمام جهات وابسته به مقام معظم رهبری هستم و هم ایشان در تمام جهات بسیار وابسته به مقام معظم رهبری هستند.»

بندهای میان « »، همگی برگرفته از پیوند زیر در «تارنگاشت تسنیم» (یکم مهر ماه ۱۳۹۴) و برنام های بالای هر یک از بندها و سایر نوشته ها از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر  چهارم مهر ماه ۱۳۹۴


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!