جان
زندانیان سیاسی ایران در خطر است. با پشتیبانی
از واکنش بجای زندانیان سیاسی اعتصابی، رژیم اسلام پیشه را رسوا نموده به عقب
نشینی واداریم!
زندان
رجایی شهر، باری دیگر گواه تبهکاری تازه ای از سوی رژیم ددمنش و سزاوار سرنگونی
اسلام پیشگان بود. دیروز، دو چاقوکش بدپیشینه از بند زندانیان عادی با جابجاشدن
برنامه ریزی شده از سوی مسوولین تبهکار آن زندان بدنام به بند زندان سیاسی به
گروهی از این زندانیان یورش برده و شماری از آن ها را زخمی کردند. دوستی که در
گفتگوی تلفنی این خبر را می داد، چنین کاری را هماوند با نزدیک شدن انتخابات
فرمایشی بشمار می آورد که از دید من، اگر حتا چنین نیز باشد، سویه ای نه چندان
نیرومند از دیگر سویه های هماوند با بن بست رژیمی است که هر روز بیش از روز پیش،
ناچار به تن دادن به خواست های اهریمنی کشورهای امپریالیست شده و چون رژیم همچشمش
در ترکیه، نیازمند نمایش گونه ای دمکراسی آبکی تر از دمکراسی های آب رفته ی باخترزمین
است؛ آنگونه دمکراسی که به عنوان نمونه، همزمان با اجازه ی برپایی همایش حزب های
کمونیست و کارگری در استانبول که من در مورد کمونیست و کارگری بودن بسیاری از آن
حزب ها بدگمان هستم، دست به سرکوب گسترده ی هم میهنان دگراندیش کرد و ترک خود،
بویژه در منطقه های کردنشین زده، ترور سازمان یافته ی سرشناس ترین نیروهای پیشرو
در آن کشور و چنگ اندازی در خاک کشور همسایه اش: سوریه را پی می گیرد.
هستی
زندانیان سیاسی برای رژیم اسلام پیشگان فرمانروا بر کشورمان که به شَوَندهایی
بیرون از چارچوب این نوشتار، سخت نیازمند چنان نمایش های ریشخندآمیز دمکراسی و از
آن میان، راه اندازی حزب های پوشالی و گوش به فرمان است، پدیده ای چشم آزار و
زننده در چشم مردم جهان است و جلوی پیشبرد چنان نمایش هایی را می گیرد. از همین
رو، همه ی زندانیان سیاسی ایران برای تبهکاران رژیم الله کرم، موی دماغ هایی بیش
نیستند که هرچه زودتر باید به همراه زندان های پرآوازه ای چون «اوین» زدوده شده از
میان برداشته شوند. اینکه چنین رژیم هایی از توان انجام تبهکاری هایی اینچنین برخوردار
می شوند، افزون بر درماندگی از گره گشایی دشواری های بزرگ اجتماعی ـ اقتصادی
گریبانگیرشان و روند ضدانقلابی گسترش یابنده که گرایشی آشکار به خاموش نمودن آتش
های زیر خاکستر انقلابی و پیشدستی در برابر برآمدهای انقلابی آینده را به نمایش می
نهد، نشانگر پایمال شدن هرچه بیش تر دمکراسی بورژوازی در کشورهای بزرگ سرمایه داری
نیز هست؛ اگر چنین نبود، نوکران و سرسپردگانی چون «عین الله کشور همسایه» (رجب طیب
اردوغان)، «آقا بیشعور آسمانی ریسمانی» تن به خواری داده ی خودمان و دیگر رژیم
هایی اینچنین از دستی باز برای سرکوب نیروهای پیشروی کشورهای خود نمی توانستند برخوردار
شوند.
به هر
رو، آنچه هم اکنون بیش از پیش، شایان درنگ و نیازمند پاسخی درخور است، پشتیبانی
همه سویه از زنداینان سیاسی کشور، بازتاب دادن تبهکاری های رژیم برای توده های
مردم ایران و جهان و واکنش های خوب سازماندهی شده به اندازه ی توان، در برابر چنین
تبهکاری های بزرگی است؛ واکنش هایی با چشم انداز و در چارچوب سیاست های دوربردی و
راهبردی سرنگونی رژیم تبهکار اسلام پیشگان و نه کارهایی جداگانه و پراکنده!
ب.
الف. بزرگمهر هشتم آذر ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر