به
گزارش زیر که دربردارنده ی گفتگویی کوتاه با یکی از اقتصاددانان ایرانی است، اندکی
باریک شوید!
پاسخ
های اقتصاددان به پرسش ها، کوتاه، روشن، بی پرگویی ها و خودنمایی های پرکاربرد در
میان برخی از ویژه کاران ایرانی، بی پراندن واژه ها و عبارت های ویژه کارانه ی
لاتین یا کاربرد زبانزدهایی من درآوردی و از همه برجسته تر، باریک و از دید من، دربردارنده
ی درست ترین نکته هاست؛ از آن میان:
«... سقوط بیست و دو در صدی واردات به این معنی
نیست که تولیدات داخلی در این دو زمینه جای واردات را گرفته. دلیلش این هست که
واحدهای تولیدی پول ندارند برای سرمایهگذاری و وارد کردن تجهیزات و مواد اولیه
از خارج. از طرف دیگر، مصرف هم پایین رفته به دلیل سقوط قدرت خرید مردم.»،
«تعادل بین واردات و صادرات چیز خوبی است؛ ولی به شرط اینکه این تعادل از
پویایی یک اقتصاد منشا بگیرد نه از زمینگیر شدن آن.» و «... به
شرط اینکه جان گرفتن بازرگانی خارجی ایران با تنوع بازارهای صادراتی کشور همراه
باشد و عمدتا در خدمت نوسازی واحدهای تولیدی و دستیابی آنها به کالاهای سرمایهای
انجام بگیرد.» این واپسین نکته، همانا چشم اسفندیار
رژیمی پوشالی و سزاوار سرنگونی است که در آن از یکسو، دولت نامور به «زهدان اجاره
ای» در کل و تک تک وزیرانش، جز مترسک های سر خرمنی که هر از گاهی به بازگویی آمارهای
پسرفت در این یا آن زمینه ی سیاسی و اجتماعی ـ اقتصادی بسنده نموده، بیش نیستند و از
دیگرسو، دستِ بازرگانان و سوداگران و کارچاق کن های ریز و درشت، برای انجام هر کار
و آهنگ شایست و ناشایستی باز بوده و فرمانروایان بی چون و چرای کشوری به خاک سیاه
نشسته بشمار می روند؛ زمینه ای که در آن، امکان «نوسازی واحدهای تولیدی و دستیابی
آن ها به کالاهای سرمایهای» و بگونه ای باریک تر، برپایی اقتصادی ملی، نیرومند و
شکوفا نه تنها از هستی برخوردار نیست ـ و آزمون های تاریخی گذشته نیز همگی گواه آن
است! ـ که زمینه ی عینیِ گریز پایدار و همیشگی سرمایه به کشورهای مادر سرمایه داری
و جلوگیری از انباشت بایسته ی سرمایه برای سرمایه گذاری های زیربنایی («انباشت
نخستین سرمایه») را پدید آورده و می آورد.
نیک که بنگری، بن بست رژیمِ آشکارا به تبهکاری در هر زمینه
گراییده از چنان بن بست تاریخیِ راه رویش سرمایه داری در ایران سرچشمه می گیرد؛ بن
بستی که به هنگام خود، فروریزی رژیم پادشاهیِ وابسته به سرمایه امپریالیستی را در
پی داشت و بستری درخور و چشم اندازی پُرامید برای پیشبرد راه رویش اقتصادی ـ
اجتماعی به سود توده ی کار و زحمت میهن مان (راه رویش با سمتگیری سوسیالیستی) فراهم
نمود و سپس با شکستِ گام بگامِ انقلاب بزرگ توده ای بهمن ۱۳۵۷ در روندی دردناک، دگربار
به بن بست ناگزیر کنونی که از دیدگاه تاریخی، چندان دیر نخواهد پایید، انجامید.
بن بستی پر از بیم و هراس برای آینده ای بی چشم اندازِ هرگونه پیشرفت راستین به
سود توده های مردم ایران و زمینه ای برای فروپاشی ایران زمین در چارچوب رژیم
پوشالی و ورشکسته ی کنونی.
ب. الف. بزرگمهر
۱۱ دی ماه ۱۳۹۴
***
بازرگانی خارجی ایران:
بازتاب یک اقتصاد زمینگیر شده
رادیو فردا - خبرگزاری مهر با تکیه بر تازه ترین آمار منتشر شده از سوی
گمرک جمهوری اسلامی از تداوم سقوط بازرگانی خارجی ایران خبر میدهد ... آیا
استفاده از واژه ی «سقوط» منعکسکننده واقعیت بازرگانی خارجی ایران است؟
فریدون خاوند : آمار
گمرک، که به واردات و صادرات غیرنفتی ایران در ۹
ماه اول امسال میپردازد، بیانگر کل وضعیت اقتصادی ایران است که در حال حاضر دوره
بسیار سختی را از سر میگذراند.
در
این آمار میبینیم که واردات ۳۰
میلیارد دلاری کشور طی این مدت ۹ ماه، ۲۲
درصد کمتر بوده از مدت مشابه سال ۹۳، و
صادرات طی همان مدت ۱۱ درصد پایینتر بوده
از ۹ ماه اول سال گذشته و رسیده به ۳۲
میلیارد دلار.
کاهش بیست و دو درصدی حجم واردات، برای اقتصادی با ابعاد
ایران، رقم بسیار مهمی است که از وجود یک رکود شدید در اقتصاد خبر میدهد، هم در
عرصه سرمایهگذاری و هم در زمینه مصرف.
ایران بخش بسیار بزرگی از تجهیزات و کالاهای مصرفی خودش
را از خارج وارد میکند. سقوط بیست و دو در صدی واردات به این معنی نیست که
تولیدات داخلی در این دو زمینه جای واردات را گرفته. دلیلش این هست که واحدهای
تولیدی پول ندارند برای سرمایهگذاری و وارد کردن تجهیزات و مواد اولیه از خارج.
از طرف دیگر، مصرف هم پایین رفته به دلیل سقوط قدرت خرید مردم.
ولی در آمار گمرک میبینیم که صادرات غیر نفتی
دو میلیارد دلار بیشتر از واردات است. آیا مثبت شدن تراز بازرگانی خارجی ایران را
نمیتوان یک رویداد مثبت برای اقتصاد ایران تلقی کرد؟
اگر به آمار صادرات غیرنفتی دقیقتر نگاه کنیم، میبینیم
اقلام عمده آن گازهای نفتی است و هیدروکربورهای گازی شکل و پروپان و قیر نفت که
در غیرنفتی بودن آنها تردید زیادی وجود دارد، ولی گمرک جمهوری اسلامی عادت کرده
است آنها را غیرنفتی جا بزند.
از طرف دیگر شصت و پنج در صد همین صادرات به اصطلاح
غیرنفتی روانه تنها پنج کشور میشود که عبارت باشند از چین و عراق و امارات و هند
و افغانستان. این درجه از تمرکز شکنندگی زیادی ایجاد میکند برای
بازرگانی خارجی کشور.
و سخن آخر اینکه البته تعادل بین واردات و صادرات چیز خوبی
است، ولی به شرط اینکه این تعادل از پویایی یک اقتصاد منشا بگیرد نه از زمینگیر
شدن آن.
تعادل فعلی در بازرگانی خارجی ایران متاسفانه ناشی از رکود
شدیدی است که دامنگیر آن شده و این کشور، چون امکاناتش کم شده، به ناچار وارداتش
را کم کرده، از جمله واردات کالاهای سرمایهای و واسطهای را.
البته در شرایط فعلی همه منتظرند که با پایان
تحریمها بازرگانی خارجی ایران جان بگیرد...
این انتظاری است موجه، البته به شرط اینکه جان گرفتن
بازرگانی خارجی ایران با تنوع بازارهای صادراتی کشور همراه باشد و عمدتا در خدمت
نوسازی واحدهای تولیدی و دستیابی آنها به کالاهای سرمایهای انجام بگیرد.
دهم دی ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر