نوشته است:
من در ایران، متاسفانه فقط برای یک سیاستمدار مدتی کار
جدی کردم: محمدباقر قالیباف. سودش این بود که حقوق خوب و منظم می داد و من هم
شناخت دقیق تری از اصولگرایان پیدا کردم؛ ولی گندش بیشمار بود. یکی از روش های
گندی که ما داشتیم، این بود:
وقتی قالیباف حرفی می زد یا می خواست متنی برای او تنظیم
شود، یک اصل مهم بود: ما باید یک تصویر متناسب با موقعیت از قالیباف ارائه بدهیم؛
یک تصویر قشنگ. اگر فضا به سمت رهبری بود، ما یک مشت کلمه مثل جهادی، پیشرفت و
اینها می چپاندیم در متن یا تیتر می شد؛ اگر وضعیت عادی بود، کلماتی مثل اصولگرای
اصلاح طلب، معتدل و ...
شخصا مدتی است سعی کرده ام از فضاها دور شوم؛ ولی بوی
گندش را هنوز خودم می توانم حس کنم. همین بوی گند را می توانم در انبوه تلاش ها و
متن هایی که فقط هدف نشان دادن یک تصویر زیبا و مثبت از ایران یا سیاستمداران مورد
علاقه شان است را حس کنم. اغلب این متن ها ارزش همان مصاحبه ها و مقاله هایی را دارند که ما برای
قالیباف تولید می کردیم. حقیقتی در کار نیست و یا قربانی موقعیت، ریا و جهل شده
است.
اینکه شما از خباثت رهبران و دروغ دولتمردان ایران می
خواهی هوشمندی استخراج کنی، اینکه ریا و چاپلوسی را تاکتیک سیاسی بدانی، اینکه نقض
حقوق شهروندان را فرعی نشان دهی، اینکه در برابر اشتباهات شان سکوت کنی، اینکه
چشمت را روی تجاوز و جنایت هایش در سایر کشورها ببندی و ...، اینها فقط بوی گند می
دهد، متاسفانه.
از «گوگل پلاس» با اندک
ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب؛ برنام نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر