«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ دی ۲۰, یکشنبه

ریدم به این ولایت آقا ... ـ بازانتشار

این بچه ی زبان نفهم، اکنون بزرگ تر شده و خوشبختانه، دیگر نیازمند پوشک نیست. چندی پیش که نامه ی پر از پند و اندرزِ «آقا» را برایش خواندند به «اسلام ناب محمدی» دلبستگی یافت و راهی ایران شد. اکنون، همچنان همان کار را پی می گیرد؛ ولی شوربختانه از روی «ریسمان الهی» که به آن چنگ انداخته و در نبرد برای پیشی گرفتن بر دیگر همچشمان درگیر است. تنها می توان گفت که خدا به داد آن ها که از پس وی به ریسمان می آویزند، برسد.

ب. الف. بزرگمهر ۲۰ دی ماه ۱۳۹۴


***

ریدم به این ولایت آقا ... ـ بازانتشار

این بچه تا چندی پیش، هنوز برخی واژه ها را نمی توانست درست بر زبان آورد؛ ولی هم اکنون زبانش بیش تر وا شده است؛ گرچه، هنوز از بامداد تا شب و از نیمه شب تا بامداد، کارش همان است که بود!

رویهمرفته با آنکه زبان هم باز کرده، هنوز بچه ی زبان نفهمی است و «خط قرمز» و حرف زور هم سرش نمی شود.   

ب. الف. بزرگمهر    دهم امرداد ماه ۱۳۹۳   

http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/08/blog-post_73.html 

* پی نوشت زیر تصویر هم مال دو سه ماه پیش است.


پی نوشت: 

این بچه ی زبون نفهم، صبح تا شب کارش همینه! هنوز هم برخی واژه ها را نمی تونه درست ادا کنه ... 

ب. الف. بزرگمهر  دوم خرداد ماه ۱۳۹۳

http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/05/blog-post_3764.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!