«تعامل سازنده با دنیا درست است ...روشن شد که سیاست برد
ـ برد صحیح است ... آنانکه فکر میکردند باید سر دیگران کلاه گذاشت یا آنها بر سر
ما کلاه بگذارند، اشتباه میکردند و ما نشان دادیم که میتوان با دنیا حرف زد
و مذاکره کرد.»۱
این آخوند امنیتی بیشرم، درست
می گوید. هم برای کشورهای امپریالیستی و ریزه خواران شان از یکسو و هم برای رژیم
تبهکار اسلام پیشگان به نمایندگی از سوی کلان بازرگانان و سوداگران فرمانروا بر
هست و نیست ایران از دیگر سو، این یک بازی برد ـ برد است که سود سرسام آور آن، دست
کلان بهره کشان جهان را می گیرد و پشیزهایی نه چندان اندک، در سنجشی نسبی با آن
سودهای سرسام آور، به جیب گَل و گشادِ کلان بازرگانان و سوداگران تبهکار چنبره زده
بر اقتصاد ایران می رسد که از آن «سهم امام» و «خمس» و «زکات» خویش را نیز می
پردازند تا آن "پشیز"ها پاک و پاکیزه شوند. با این تفاوت که این ها در
هر داد و ستدی، دو بار سود می برند و برای شان تفاوتی نمی کند که «جنس»۲،
بازمانده هایی باستانی و بزبان توده ی
مردم: «زیر خاکی» باشد یا دستاورد ارزشمند دانشمندان کنونی ایران. حتا آماده اند «کِیک
زرد»ی را که از آبریزگاه آن ها بیرون آمده باشد در برابر «کیک زرد» با هزار رنج و
زحمت فرآوری شده از اورانیوم ایران داد و ستد کنند؛ تنها به شرط سود دو سویه برای
زالوهای اجتماعی و آخوندهای ریزه خوارشان از "ساده زیست" نیرنگباز گرفته
تا آن آخوند دلقک کاشی که قرار بود «جوک حلال» برای مردم درست کند تا کمی به ریش
صاحب مرده اش بخندند و سرخوش شوند! پیش تر در این باره از آن میان، نوشته بودم:
«قرار است این بار به عنوان نمونه حتا با دستی ”اورانیوم
پرچگال“ (غنی شده) به بازار کشورهای امپریالیستی برده و بیگمان به رقمی ناچیز
بفروشند و با دستی دیگر از همان کشورها ”اورانیوم کم چگال“ یا اورانیوم طبیعی
بخرند! بسان آن است که در بازار پیش از پیدایش سرمایه داری و هماوندی های پولی در
جهان که در آن داد و ستدها پایاپای انجام می گرفت، گاوی چاق و چله به بازار برده و
بجای داد و ستد یا کالایی دیگر، گاوی لاغر مردنی خریده به خانه بیاوری. در آن
هنگام، سده ها پیش، اگر کسی به چنین کاری دست می یازید، دیوانه اش می خواندند و
اگر به پادافره کارش سزایی درخور نمی دید، دستِکم دیگر به بازار فرستاده نمی شد؛
ولی هم اکنون، در رژیم تبهکار جمهوری اسلامی و بزرگ بازرگانان سوداگر و زنهارخواه
(خائن) فرمانروا بر هست و نیست ایران و ایرانی، چنین کاری دو بار سود آور است:
هم در فروش و هم در خرید، جیب
آن ها پر می شود و خرسند و خوشنود، نمازهای پرآب و تاب تری به درگاه الله می
خوانند ...»۳ و نمونه ای روشن از آن
را در داد و ستد با مافیای روسیه و بیگمان در چارچوب قرارداد ننگین، فراقانونی و
همچنان پنهان در بسیاری زمینه ها گواه بودیم. تا اینجای کار بجز با پِهِن پر کردن قلبِ
نیروگاه هسته ای و شاشیدن در حوضِ آب سنگین و کارهای ناشایست دیگری که تنها از
نمونه هایی چون «عین الله خودفروخته ی رژیم» برمی آید، روشن شده است که از آنچه
برجای می ماند، چون کارخانه ای مونتاژ به سود کشورهای امپریالیستی سود برده شده و
اورانیوم طبیعی زیر بازرسی باریک آن ها به اورانیوم پرچگال (نه با چگالی بالا و هراس
برانگیز!) فرآوری شده و به آن ها بازگردانده می شود؛ و این که رُک و پوست کنده به
آرش نابودی خاستگاه های اورانیوم ایران در برابر پشیزی چند است، تنها گوشه ای از
ماجرای غم انگیز برای مردم ایران با میلیاردها سرمایه گذاری بیهوده و از میان رفته
و بازی برد ـ برد میانِ «دزدان بغداد»۴ با «شیطان بزرگ» و سایر همدستان است؛ و نیک
پیداست که سهم «علی بابا»ی پا بگور نیز در جایگاه رازدار گنجینه های ایران، هر بار
کنار نهاده می شود تا پند و اندرزهای آسمانی ریسمانی اش را پی گیرد.۵
بله! آخوند آبزیرکاه و گستاخ
درست می گوید؛ آنان که در این میان کلاه سرشان رفته، توده های میلیونی مردم ایران
اند که تنگدستی، بیکاری و هزاران درد بی درمانِ اقتصادی ـ اجتماعی دیگر، بازهم بیش
تر از گذشته، چشم براه شان است ...
ب. الف. بزرگمهر ۲۷ دی ماه ۱۳۹۴
پی نوشت:
۱ ـ برگرفته از «رادیو فردا»، ۲۷ دی ماه ۱۳۹۴
۲ ـ از زبان بازاری مارگزیده شان!
۳ ـ «بازی برد ـ برد سوداگران اینچنین است:
ستاندن گاوی لاغر مردنی در برابر گاوی چاق و چله!»، ب. الف. بزرگمهر، ۱۳ امرداد ماه ۱۳۹۴
۴ ـ مادر به ...ها را اگر با همه ی نانخورها
و اَره اوره شان سرشماری کنی، صدها برابرِ «چهل دزد بغداد» می شوند.
۵ ـ گرچه گذرا و دارای تاریخ مصرف!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر