آماج بازانتشار این نوشتار کهنه، تنها جُستار آن است و بس
ب. الف. بزرگمهر چهارم بهمن ماه ۱۳۹۴
ای ـ میل به یکی از سازمان های مدعی کمونیسم در ایران
در تارنگاشت شما دیدم که نوشتاری با عنوان «سندی در تجزیه طلبی ناسیونال شونیستهای کُرد و دشمنی با مردم ایران» از حزبی که گویا قرار بوده یا هنوز قرار است در ایران، توفان به پا کند را درج کرده اید؛ شوربختانه به دلیل های گوناگون و از آن میان بیماری و خوردن قرص هایی که تمرکز حواس را از میان می برند، نتوانسته ام نوشتاری را که به بهانه ی توافق دو حزب کردی، در دستِ کار دارم، به پیش ببرم و همجنان نیمه کاره یا بهتر است بگویم: اندرخم یک کوچه، روی دستم مانده است.
به هر رو، از میان اظهارنظرها، بیانیه ها و نوشتارهایی که تاکنون در این باره خوانده ام، این یکی، ضدکمونیستی ترین آنهاست. نوشته ی یادشده، رویهمرفته بربنیادِ کردار و هر ازگاهی گند و گُه کاری های گذشته و اکنون رهبران آن دو حزب که کم و بیش بخش عمده ای از نوشته را دربرگرفته و از آن مهم تر پافشاری نابجا و اراده گرایانه درباره ی پاسداری از «تمامیت ارضی ایران» و انگ «تجزیه طلبی» بر آن دو حزب استوار شده و هیچگونه پایه ی علمی و مارکسیستی ـ لنینیستی ندارد. این نوشته از دیدگاهی سراپا ملی گرایانه و حتا «شووینستی» نگاشته شده و به درونمایه ی همان نقل قول لنین که اینجانب نیز آن را با تفصیل بیش تر در یادداشت خود* (پیش از درج این نوشته ی ضدکمونیستی) آورده بودم، کم ترین توجهی نمی کند که بنیاد توافق صورت گرفته میان آن دو حزب به مراتب مهم تر، ارزشمندتر و در شرایط کنونی ایران، کارآمدتر از همه ی آن چیزهایی است که رهبران آن دو حزب در سر داشته و دارند** و درست به همین دلیل است که نخستین آتش های توپخانه ی تبلیغاتی بر ضد توافقنامه ی آن دو حزب از سوی راست ترین گروه های سیاسی ایران و سازمان هایی بی ریشه و امپریالیسم ساخته، شلیک شد.
با مهر ب. الف. بزرگمهر نهم مهر ماه ١٣٩١
http://www.behzadbozorgmehr.com/2012/09/blog-post_5434.html
* بخش پی افزوده ی اینجانب در بیانیه ی آن دو حزب با عنوان «پاسخی کوتاه به تبلیغات مسموم علیه مردم کردستان»:
ب. الف. بزرگمهر چهارم بهمن ماه ۱۳۹۴
***
نگاهی گذرا به نوشتاری ضدکمونیستی!
ای ـ میل به یکی از سازمان های مدعی کمونیسم در ایران
در تارنگاشت شما دیدم که نوشتاری با عنوان «سندی در تجزیه طلبی ناسیونال شونیستهای کُرد و دشمنی با مردم ایران» از حزبی که گویا قرار بوده یا هنوز قرار است در ایران، توفان به پا کند را درج کرده اید؛ شوربختانه به دلیل های گوناگون و از آن میان بیماری و خوردن قرص هایی که تمرکز حواس را از میان می برند، نتوانسته ام نوشتاری را که به بهانه ی توافق دو حزب کردی، در دستِ کار دارم، به پیش ببرم و همجنان نیمه کاره یا بهتر است بگویم: اندرخم یک کوچه، روی دستم مانده است.
به هر رو، از میان اظهارنظرها، بیانیه ها و نوشتارهایی که تاکنون در این باره خوانده ام، این یکی، ضدکمونیستی ترین آنهاست. نوشته ی یادشده، رویهمرفته بربنیادِ کردار و هر ازگاهی گند و گُه کاری های گذشته و اکنون رهبران آن دو حزب که کم و بیش بخش عمده ای از نوشته را دربرگرفته و از آن مهم تر پافشاری نابجا و اراده گرایانه درباره ی پاسداری از «تمامیت ارضی ایران» و انگ «تجزیه طلبی» بر آن دو حزب استوار شده و هیچگونه پایه ی علمی و مارکسیستی ـ لنینیستی ندارد. این نوشته از دیدگاهی سراپا ملی گرایانه و حتا «شووینستی» نگاشته شده و به درونمایه ی همان نقل قول لنین که اینجانب نیز آن را با تفصیل بیش تر در یادداشت خود* (پیش از درج این نوشته ی ضدکمونیستی) آورده بودم، کم ترین توجهی نمی کند که بنیاد توافق صورت گرفته میان آن دو حزب به مراتب مهم تر، ارزشمندتر و در شرایط کنونی ایران، کارآمدتر از همه ی آن چیزهایی است که رهبران آن دو حزب در سر داشته و دارند** و درست به همین دلیل است که نخستین آتش های توپخانه ی تبلیغاتی بر ضد توافقنامه ی آن دو حزب از سوی راست ترین گروه های سیاسی ایران و سازمان هایی بی ریشه و امپریالیسم ساخته، شلیک شد.
با مهر ب. الف. بزرگمهر نهم مهر ماه ١٣٩١
http://www.behzadbozorgmehr.com/2012/09/blog-post_5434.html
* بخش پی افزوده ی اینجانب در بیانیه ی آن دو حزب با عنوان «پاسخی کوتاه به تبلیغات مسموم علیه مردم کردستان»:
http://www.behzadbozorgmehr.com/2012/09/blog-post_13.html
** از دید من در این باره نیز گزافه گویی نباید نمود و آنچه آن ها بر زبان می آورند یا انجام می دهند را نیز باید بتوان ـ دستِ کم از یک کمونیست راستین می توان چنین انتظاری داشت! ـ در چارچوب شرایط اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی کردستان ایران که به هر رو با سایر جاهای کشورمان تفاوت هایی گاه جدی دارد، سنجید و برخوردی مشخص به جُستار داشت. آن گروه، حتا به این نکته توجه نکرده و نمی کند که بسیاری از فشارها و گرانباری هایی که مردم کردستان ایران همچنان با دندان هایی فشرده بر هم بردباری نموده، ازسر گذرانده و می گذرانند در سمت و سوی همبستگی و پیوستگی ملی با دیگر خلق های ایران بوده و هست. نوشته ی آنها حتا از دیدگاهی تاریخی نیز نادرست و نارواست!
** از دید من در این باره نیز گزافه گویی نباید نمود و آنچه آن ها بر زبان می آورند یا انجام می دهند را نیز باید بتوان ـ دستِ کم از یک کمونیست راستین می توان چنین انتظاری داشت! ـ در چارچوب شرایط اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی کردستان ایران که به هر رو با سایر جاهای کشورمان تفاوت هایی گاه جدی دارد، سنجید و برخوردی مشخص به جُستار داشت. آن گروه، حتا به این نکته توجه نکرده و نمی کند که بسیاری از فشارها و گرانباری هایی که مردم کردستان ایران همچنان با دندان هایی فشرده بر هم بردباری نموده، ازسر گذرانده و می گذرانند در سمت و سوی همبستگی و پیوستگی ملی با دیگر خلق های ایران بوده و هست. نوشته ی آنها حتا از دیدگاهی تاریخی نیز نادرست و نارواست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر