خبر به همین سادگی است:
«فائزه قاضی پور،
والیبالیست هجده ساله، اهل شهرستان نکا و عضو تیم ملی والیبال زنان ایران در
سقوط از طبقه پنجم یک ساختمان درگذشت.»* سپس روشن می شود که یکی از «از ما بهترانِ» آن شهر
کوچک شمال ایران، در کشته شدن این والیبالیست جوان دست داشته است:
«فرمانده انتظامی نکا از متهم با نام اختصاری ”و.ف“
نام برده و میگوید که او ظرف مدت کوتاهی
بر اساس مدارک و شواهد موجود در وسایل فائزه قاضی پور شناسایی و بازداشت شده است. او از
متهم با عنوان فروشنده داروها و مکملهای غیر مجاز نام برده و این مساله را زمینه
آشنایی او با خانم قاضی پور عنوان کرده است.»*
گفته های عمو و خانواده ی فائزه به اندازه ای بسنده، ژرفای تبهکاری و
بلایی که به سر مردم ایران آمده و این تنها یکی از نمونه های آن است را روشن می
کند:
«... بنابر شنیدهها خود متهم با فائزه تماس گرفته و
از او خواسته که به دلیل داشتن فرزند معلول به داخل ساختمان بیاید …متهم مشکل [پروندههای] دیگرش
را هم از راههای دیگر که برخی میتوانند، حل کرده است.»*
«خانواده فائزه قاضی پور میگویند تنها تقاضایشان این
است که حق آنها پایمال نشود و اگر ”کسی [جرمی مرتکب شده] و وضعیت مالیاش خوب است،
قانون در کنارش نباشد؛ در برابرش باشد.»*
با چنین اوضاعی، هنگامی که می
بینی برای برگماری مشتی بوزینه در مجلسی فرمایشی، چه قرشمال بازی هایی درمی آورند
و شماری خودفروخته ی از همه رنگ را برای دلگرم نمودن مردم به رای دادن به میدان می
آورند، می خواهی از درد بترکی ...
ب. الف. بزرگمهر چهارم اسپند ماه ۱۳۹۴
* برگرفته از «رادیو فردا» چهارم اسپند ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر