نوشته ای است کوتاه با مایه ای ادبی و از سویه هایی چشمگیر:
دلداده های ما آدم دست دوم نمی خواهند!
پس از هر بار پایان هماوندی باید به حالت «ریست فکتوری» (rseset factory) بازگشت؛ کیلومتر دلدادگی را صفر کرد؛ دندان ها را سفید، چنگال ها
را تیز و انبار آغوش مان را انباشته از زغال سنگ ...
دلداده های ما آدم دست دوم نمی خواهند!
از «گوگل پلاس» با
ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
ساده تر از این نمی توان آنچه بویژه در این ده پانزده سال
گذشته تاکنون به سر مردم ایران آمده را به پندار آورد و نوشت. در همین دو خط کوتاه،
دگردیسگی جامعه ای که با شتابی لگام گسیخته به دامن سرمایه داری نولیبرال امپریالیستی
پرتاب شده، هماوندی ها و وجدان فردی و اجتماعی له شده، مانش های دوستی، دلدادگی و دلباختگی
رنگ باخته و کالایی شدن خصوصی ترین هماوندی های میان زن و مرد، چشم را می زند.
پندار رنج و بدبختی گرانبار شده به توده های مردم و بویژه
جوان ها در این سال ها برای نسل ما که به نوبه ی خود با دشواری هایی گاه سخت و
توانفرسا روبرو بوده ایم بس دشوار است؛ آن را شاید تا اندازه ای بتوان حس کرد؛ ولی
نمی توان تا ژرفا دریافت؛ حتا اندکی بیش تر اندیشیدن به آن همه، سرگیجه آور است و
اگر جوان ها دیوانه نمی شوند، جای شگفتی است!
ب. الف. بزرگمهر ۲۰ اسپند ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر