در واکنش به خبری در یکی از
رسانه های ایران، درباره ی گردهمایی پرخاش آمیز دانشجویان حوزه های علميه استان
يزد نسبت به آنچه در خبر، «هنجار شكنی» در جایی نامیده شده، نوشته است:
کدام هنجار شکسته است؟
گیریم هنجار شکسته، شما باید درس
را بخوابانید؟ خدای نکرده از تنبلی که نیست؟!
همین ها درس شان که پایان یافت،
می شوند مُبلّغ دین؛ بازهم بزرگ تر که شدند، مُجتهد می شوند؛ پس از آن، فتوا می دهند
و می شوند ویترین دین! سپس امتحان می دهند، می روند
خبرگان؛ می شوند تصمیم بگیر مملکت؛ آن هم با جامه ی دین.
خانه از پای بست ویران است!
از «گوگل پلاس» با
ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
به
آنجایی از جمله می رسم که نوشته است: «... سپس امتحان می دهند، می روند خبرگان ...» و جمله و دنباله ی آن با اندک پس و
پیش کردن برخی واژه ها اینگونه در ذهنم جان می گیرد:
سپس می روند خبرگان امتحان می دهند،
ردّ صلاحیت می شوند ...
همان پدیده ی بامزه و خنده
داری که در میان این همه ناگواری های روزانه، خنده ای از ته دل به جانت می افکند و
جمله ی پسین نیز اینگونه از آب درمی آید:
بر داربست خانه، بوزینه ها تاب
می خورند!
ب. الف. بزرگمهر ۱۸ اسپند ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر