گفته های زیر از آنِ آخوند امنیتی، حسن فریدون روحانی شده در مراسم روز ارتش به تاریخ ۲۹ فروردین ماه ۱۳۹۵ است:«من در اینجا به صراحت اعلام می کنم همانطور که چند روز پیش در حضور سران کشورهای اسلامی به صراحت اعلام کردم که قدرت جمهوری اسلامی ایران، قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی ما علیه همسایگان و کشورهای جهان اسلام نیست. ما قدرت کشورهای اسلامی را قدرت خودمان می دانیم و قدرت مان را قدرت کشورهای اسلامی می دانیم.»۱
همان هنگام که آن را خواندم، می
خواستم چیزی درباره ی آن بنویسم که پشیمان شدم. با خود گفتم:
چنین یاوه ای که نمونه های دیگری
از آن، هر روز از زبان دیگر گماشتگان خیمه و خرگاه نظام نیز بیرون می آید، نیازمند
هیچگونه پاسخ نیست؛ گونه ای یاوه بافی که زبانزد «خریت نه تنها علف خوردن است ...»
را با روشنی هرچه بیش تر پایور نموده و به نمایش می نهد؛ با این همه، این تنها
سویه ی مطلق آن است و چنین برداشتی بر بنیاد آن زبانزد نیز از مطلق نگری به آن
یاوه بافی ها و مطلق گرایی تهی نیست؛ زیرا خریتی طبقاتی را نیز دربرمی گیرد ...
خواهید پرسید:
خریت طبقاتی دیگر چه صیغه ای از
خریت است؟
پاسخ به آن چندان دشوار نیست و
می توان از هماوندی میان خداوندِ (صاحب) خر که از خران دیگری نیز برخوردار است به مانش
«خریت طبقاتی» پی برد؛۲ خریتی
که با خِرَدِ خر نیز هماهنگ است و در بیش تر موردها، آنگاه که در پی افزوده شدن
کاه و یونجه،۳ عرعر خرمنشانه میان
خرها بالا می گیرد و کار به جفتک و لنگ و لگدپراکنی میان شان می کشد، خود را به رخ
می کشد؛ گونه ای خِرَدِ خرمنشانه که سرانجام از زبان یکی از خِرَدِمندترین شان
بیرون می آید:
ای خر جماعت! خداوندِ همگی ما
که سوارمان می شود، پالان بر دوش مان می نهد و بکارمان می گیرد، یکیست! جو و یونجه
ی خوشبو را نیز به برکت هستی وی و پشتیبانی اش از ما در برابر جانوران بی دست و پا
داریم؛ لنگ و لگدمان دیگر برای چیست؟ سرانجام کار آن خواهد شد که یا چند خر و کرّه
خر در زیر دست و پای دیگر خران زمینگیر شده یا به لقاء الله بپیوندند یا خداوندمان
از این همه خربازی مان برآشفته شود که پیامد این نیز اگر از آن یکی بدتر نباشد،
بهتر نیز نیست. شاید خدای ناکرده کار به آنجا انجامد که از شمار خران بکاهد و سایرین
را روانه ی «جهان باقی» نماید.
ناگفته نگذارم که زمینه ی آن «خریت
طبقاتی»، چیرگی بازرگانان و سوداگران ریز و درشت در هر اجتماع خرپرور است که کاری
جز از این دست خریدن و با آن دست فروختن نیاموخته اند؛ و از همین رو، جهان برای
شان بسیار ساده تر از آن مانش هایی است که اندیشمندان و دانشمندان و هنرمندان و
حتا مردمی ساده از تبار کار و زحمت در ذهن خویش می پرورند. برای آن ها هر چیزی از
خدای بالای ابرها گرفته تا کُ. ننه شان، برای داد و ستد یا کمک به آن آفریده شده
است و هرگونه کوشش برای دریافتن «خریت طبقاتی» به شیوه ای ایستا و رویکردی فراطبیعی
(متافیزیکی) به شکست می انجامد؛ برای دریافت ماهیت چنین پدیده ای، چون کمابیش همه
ی دیگر پدیده های اجتماعی، کاربرد «دیالکتیک ماتریالیستی» شایسته و بایسته است. خر
خِرَدِمندی که چنان یاوه هایی را بر زبان رانده، گویی با خرمردِ رندی می پندارد که
بازرگانان و سوداگران و دکانداران (بقال و چغال) ریز و درشت جهان می توانند دست از
چشم و همچشمی برداشته و یگانه با یکدیگر، جهان را به داد و ستد نهند یا روشن تر: بچاپند!
در همان آن، شم طبقاتی و دیگر وابستگی های رستایی اش۴ به وی فرمان می دهد که چشم و همچشمی را با شتاب
بیش تری پی گیرد و به دیگر کارپردازان و گماشتگان یکی از دیگری دله دزدتر خیمه و
خرگاه چنین سپارش می کند:
برادران بشتابید! وقت تنگ است؛
مبادا از قافله وابمانیم!
... و برادران می شتابند. جمع
بندی زیر با آنکه دچار پوشیده گویی است و برخی واقعیت های تلخ و دردناکِ هماوند با
جُستار آن را نیز نادیده گرفته، یکی از نمونه های خیانتکارانه ی چنان شتابی است که
بروشنی پرده از یاوه گویی درباره ی «قدرت جمهوری
اسلامی ایران، قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی ...» رژیمی تبهکار و ایران
بربادده برمی دارد و نیروی
راستین آن را به نمایش می نهد:
«الگوی قراردادهای بالادستی نفت و گاز به علت تعارض
با قوانین، نقض حاکمیت ملی، حرکت در خلاف جهت اقتصاد مقاومتی، اضمحلال شرکت ملی
نفت ایران، توسعه خام فروشی، تولید غیرصیانتی، تضمین منافع هنگفت برای شرکت های
خارجی، بوجود آمدن تعدادی شرکت های ایرانی مورد تأیید وزارت نفت (احتمالا از بین
اعضای باشگاه نفت و نیروی ایرانیان) و گذاشتن آنها در دامن شرکت های خارجی برای
مشروعیت بخشیدن به دریافت کمیسیون های بالا و مستمر برای حداقل ۲۵ سال، قرار دادن
میادین تمامی گستره سرزمین ایران به شرکت های خارجی، حداقل برای ۷ سال دوره اکتشاف
و ۲۵ سال توسعه و بهره برداری که برای دوره دیگری نیز قابل تمدید است و عدم انتقال
دانش و فناوری برتر به شرکت ملی نفت و شرکت های تابعه، خلاف مصالح ملی و منافع
استراتژیک نظام است و بایستی مذاکراتی که در حال حاضر با شرکت های خارجی در این
راستا در جریان است متوقف گردد ...»۵
خر خِرَدِمند یا خرمردِ رند از
دریافت این نکته نیز ناتوان است که دو جنگ جهانی گذشته که بیش از همه به کشته شدن
شمار سترگی از کارگران و زحمتکشان در کشورهای درگیر انجامید، پیامد سرراست چشم و
همچشمی کلان سرمایه داران جهان در کالبد کشورهای امپریالیستی۶ بر سر چنگ اندازی به سرزمین ها و بازارهای پیش
تر بخش شده بود؛ و هم اکنون نیز در نبود اردوگاه کشورهای سوسیالیستی به عنوان تنها
سنگر نیرومند و استوار پاسداری از صلح به سود طبقه کارگر و سایر زحمتکشان و نیز
خلق های ستمدیده ی جهان و جلوگیرنده ی جنگ های امپریالیستی ، آتش جنگ جهانی بس
گسترده تر و بیم برانگیزتر دیگری با پیامدهای ناروشن، هر دم گرم و گرم تر می شود.
در اینجاست که گفته های «عین
الله رژیم» در دیدار با گماشته ی امپریالیست ها در «بنگاه جهانی انرژی اتمی» نیز با
همه ی پدرسوختگی کودکانه اش در دوپهلوگویی و آنچه در زمینه ی واگذاری برجسته ترین
خاستگاه های درآمد کشور نگونبخت مان به کارتل ها و تراست های بزرگ نفتی در بالا
آمد از آرش و مانشی روشن تر برخوردار می شود:
«برجام یک تفاهم نامه بسیار قطور است و بندهای زیادی دارد که در برخی بندها ممکن است نظرات مختلفی به لحاظ تفسیری بیان شود ...»۷ (برجسته نمایی ها از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)
ب. الف. بزرگمهر سوم خرداد ماه ۱۳۹۵
پی نوشت:
۱ ـ برگرفته از پیوند زیر:
۲ ـ زیرا سخن از یکی دو خر در میان نیست که با
لایه ای از خران سر و کار داریم!
۳ ـ خر
که جوش زیاد شد، لگد و جفتک میپراند
۴ ـ رسته ی شکمباره و مفتخوار آخوند!
۵ ـ بخشی از گزارش به گفته ی آن نماینده ی مجلس
فرمایشی: «جمعی از منتقدان با مقامات مسئول ذیربط وزارت نفت، کارشناسان مستقل،
اساتید برجسته دانشگاه و جوانان متخصص نفت و گاز»
برگرفته از «نامه توکلی به
جهانگیری در مورد قراردادهای نفتی»، «ایسنا»، دوم خرداد ماه ۱۳۹۵
۶ ـ فراگیرتر از سرمایه داری بازرگانی و
سوداگر که در شکم آن می گنجد.
۷ ـ «عین الله نظام» پس از دیدار با یوکیا
آمانو، رییس «بنگاه جهانی انرژی اتمی»، برگرفته از «آمانو گزارش خوبی
از اجرای برجام ارائه کرد»، «جام جم»، ۱۶ اردی بهشت ماه ۱۳۹۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر