به مناسبت برگزاری کنگره ی
حزب کار جمهوری دمکراتیک خلق کره!
«سامانه سوسیالیستی جمهوری،
سامانه ای اجتماعی و مردم کانون یافته است که در آن توده های مردم، خداوندان هر
چیزی که برای آن ها بکار می رود، هستند. بر بنیاد سرشت سامانه ی سوسیالیستی، دولت
جمهوری از بهره وری های (منافع) طبقاتی کارگران، دهگانان، اندیشمندان و دیگر
کارمندانی که خداوندان جامعه و دولت مردمی، آزاد از ستم و بهره کشی اند، پشتیبانی
و پاسداری می کند.»۱
در جمهوری دمکراتیک خلق کره، برخلاف
تبلیغات پرگویانه و مردم فریب رسانه های امپریالیستی ـ سیهونیستی از خودکامگی یا آنگونه
که آن را دانسته و آگاهانه: «دیکتاتوری» می نامند تا «دیکتاتوری سرمایه داری» که
تار و پود همه ی اینگونه جامعه ها را دربرگرفته را پنهان نمایند، نشانی نیست؛ در
آنجا برخلاف همه ی کشورهای سرمایه داری کوچک و بزرگ، امپریالیست یا پیرامونی که
دیکتاتوری سرمایه داری نهادینه شده ای فرمانرواست، دیکتاتوری پرولتاریا و دهگانان استوار
است. این همان نکته ی کانونی است که کشورهای امپریالیستی برهبری امپریالیست های
«یانکی» را به خشم می آورد و همزمان با پخش دروغ های گاه شاخدار، همه ی کوشش خود
را برای نابودی و گرانبار نمودن هزینه های نظامی سنگین بر دوش اقتصاد و مردم آن
کشور بکار می گیرند؛ هزینه هایی که بویژه در اقتصادی سوسیالیستی یا با سمتگیری
سوسیالیستی، باری بزرگ و افزونه (زائد) بر چنان سامانه ای است که در نهاد خود با
جنگ و آدمکشی سازگار نیست؛ باری که از گوشه چشمی دیگر به آرش کاهش خدمات اجتماعی نیز
هست؛ درست برخلاف سرمایه داری امپریالیستی که نظامیگری و اقتصادی که بخش کم و بیش
سترگی از آن بر بنیادِ سرمایه گذاری و فرآوری کالاهای مرگبار نظامی استوار شده،۲ سود هنگفتی به جیب کلان سرمایه داران تبهکار آن
کشورها می ریزد و دیگر بخش های اقتصاد۳ را نیز با «بخش فرآوری کالاهای مرگبار» در کلی
یگانه به هم پیوند زده، دورپیمایی سرمایه را پی می گیرد.
تارنگاشت مزدور امپریالیست های
انگلیسی: «بی بی سی» به مناسبت برگزاری کنگره ی «حزب کار جمهوری دمکراتیک خلق کره»،
بی آنکه اندکی به چند و چون و جُستارهای آن کنگره بپردازد با بیشرمی و گستاخی هرچه
بیش تر که خوشبختانه ماهیت آن برای بسیاری از مردم جهان روشن است از آن میان، چندین
دروغ به هم بافته را به خورد خوانندگانش داده و می نویسد:
«هزاران نماینده این حزب در میان تدابیر شدید امنیتی
به پیونگ یانگ رفتهاند تا در مورد آینده این حزب و انتخاب روسای جدید آن رایزنی
کنند.
...
در زمان ریاستجمهوری کیم جونگ
ایل، پدر رئیس کیم جونگ اون، اجلاس سراسری این حزب هرگز برگزار نشد. وی رئیسجمهور مادام العمر کرهشمالی بود و هنگام
مرگش در سال ۲۰۱۱ پسرش کیم جونگ اون که به تازگی بیست سالگی را گذرانده بود را
جانشین خود کرد.
در اتفاقی نادر، دولت کره شمالی
به خبرنگاران خارجی اجازه داده است برای پوشش این کنگره به پیونگ یانگ سفر کنند؛
هر چند به آنها اجازه داده نشده است که از زندگی عادی در کره شمالی گزارشی تهیه
کنند.
استفن ایوانز، خبرنگار بیبیسی
که برای پوشش این اجلاس به پیونگ یانگ رفته میگوید دولت برای هر یک از چهار عضو تیم
بیبیسی یک 'مراقب' گماشته و محل برگزاری اجلاس هم تحت تدابیر امنیتی بسیار شدید
است.»۴
گویی نمایندگان «حزب کار» آن
کشور، نمایندگان کلان سرمایه داری اند که از ترس توده های مردم با خودروهای
ضدگلوله اینجا و آنجا می روند و هر یک چون کلان دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر
ایران، همواره چندین پاسدار گردن کلفت همراه خویش یدک می کشند!
نه، مزدوران قلم بمزد! آن ها
نمایندگان توده های مردم آن کشورند و برای رفتن به چنان کنگره ای یا نمایندگی از
سوی مردم، مزدی ویژه نیز دریافت نمی کنند. آن ها ترسی از مردم خویش ندارند و از
جنس همان ها هستند؛ همانگونه که فیدل کاستروی بزرگ، بارها و بارها در میان توده
های مردم آن کشور به راهپیمایی پرداخته و در هیچکدام از تصویرها نشانی از پاسدار
همراه نبوده و نیست؛ تصویرهایی که هیچکدام از آن ها را در رسانه های پلید خود نشان
نداده اید!
گزارش تارنگاشت امپریالیستی بر
روی این جُستار کانون یافته که گویی آن «هزاران نماینده» برای آن گرد هم می آیند
تا تنها «در مورد آینده آن حزب و انتخاب روسای جدید» گفتگو نمایند!
نه، مزدوران قلم بمزد! آن
نمایندگان، بویژه برای بررسی و
ارزیابی کارهای انجام شده تاکنون، چگونگی پیشرفت کارها و برنامه ریزی های آینده و
از آن میان چگونگی رویارویی با چنگ اندازی های بیشرمانه و تهدید آمیز «یانکی»ها و
مزدوران دست نشانده شان در بخش چنگ اندازی شده سرزمین کرده، گرد هم می آیند. جداگانگی
(تفاوت) میان آن ها با عروسک های خیمه شب بازیِ کنگره ها، مجلس های فرمایشی و دیگر
نهادهای سرمایه داری سرمایه داری از زمین تا آسمان است؛ آن ها نمایندگان کارگران،
دهگانان، اندیشمندان و روشنفکران خلقی کشوری هستند که با همه ی دشواری های بزرگ و
کمرشکن جهانی و جنگ افروزی های امپریالیستی، سرفراز ایستاده و چون رژیم تبهکار
دزدان اسلام پیشه و رهبر دروغگو و الدنگش تن به خواری، نوکری و حتا کرنش در برابر
جهانخواران نداده اند؛ آن ها نمایندگان مردم و کشوری هستند که حتا از پشتوانه ای
جهانی چون گذشته ای دورتر برخوردار نیستند و جای آن ها را مافیای روسی و
"کمونیست" های سوداگر چینی گرفته اند که اگر سُنبه ی امپریالیستی پرزورتر
شود و شرایطی دلخواه آن ها در این کشور باستانی پدید آید، مردم سرفراز «جمهوری
دمکراتیک خلق کره» را نیز چون کالاهای دیگر خواهند فروخت!
به باور من، مسوولان آن کشور
بر دروغگویی های بزرگ شما از گذشته تاکنون چشم پوشیده اند که خبرنگاران نانخور
رسانه های امپریالیستی ـ سیهونیستی را به کشور خویش راه داده اند؛ اگر من در آن
کشور کاره ای بودم، هیچکدام از این کرم های دروغگو و پست را به آنجا راه نمی دادم.
چرا آن ها از زندگی "عادی" توده های مردم در خودِ انگلیس گزارش فراهم
نمی کنند تا مردم جهان به گند و گه بارآمده از سوی سامانه ای انگلی که بخش سترگی
از درآمدش نه از فرآوری کالا که از «بورس بازی» بدست می آید و بسیاری از مردم این
کشورها را نیز آلوده است، بهتر آشنا شوند؟! آیا گزارش هایی که تاکنون از به گفته ی
این تارنگاشت مزدور و آبزیرکاه از «زندگی عادی در کره شمالی» از سوی رسانه های امپریالیستی
ـ سیهونیستی فراهم و در همه ی جهان پخش شده، براستی زندگی روزمره ی مردم آن کشور
را به نمایش گذاشته اند؟
اگر من در آن کشور کاره ای
بودم، خبرنگار نامبرده و باید بیفزایم: پفیوز «بیبیسی» را درست به شَوَند همان راست
یا دروغی که بر زبان آورده از آن کشور بیرون می راندم. می دانید چرا مزدوران قلم
بمزد؟ زیرا در آن کشور جایی برای دروغگویان و دزدان و رشوه خواران و کلاهبرداران
نیست. در آنجا اگر خدایی هم در کار باشد، چنانکه آن مردک دزد بیشرم تازی ـ انگلیسی
بر زبان رانده بود، «ستارالعیوب»۵ نیست و چنانچه باشد از جایگاه خدایی، پایینش کشیده
و تیربارانش می کنند تا دیگر به چنان تبهکاری هایی دست نزند!
تارنگاشت وابسته و جیره خواری
دیگر از زبان خبرگزاری مزدور دیگری که ناآگاهیش از جُستارهای کنگره ی «حزب کار
جمهوری دمکراتیک خلق کره» را زیر پوشش ناروشن بودن «موضوع اجلاس»، پنهان نموده یا بگمان
بسیار با آگاهی از آن، چنین دروغ گُنده و ریشخندآمیزی به هم می بافند، کار آن
نمایندگان را سرجُنبانی در برابر رهبری آن کشور بشمار آورده است:
«به گزارش خبرگزاری فرانسه، هر چند موضوع این
اجلاس مشخص نشده، ولی به نظر می رسد [که] نمایندگان حزب حاکم کره شمالی،
رهبری ”کیم جونگ اون“ که در سال ۲۰۱۱ به قدرت رسید را تأیید کنند ...»۶ زهی پررویی و چشم سپیدی!
هرگاه به چنین موردهایی برمی
خورم، همواره از خود می پرسم:
آیا تراز خوانندگان چنین
تارنگاشت هایی تا این اندازه پایین است که چنین دروغ های ریشخندآمیزی را باور کنند
یا قلم بمزدان و خداوندان شان که چرت و پرت نویسی و یاوه گویی را گسترش می دهند،
هنوز به درازگوشی خویش پی نبرده اند؟!
از این ها که بگذریم، شیوه ی
برخورد الاغ های «سوسیال دمکرات» است؛ الاغ هایی در کردار همسو با سیاست امپریالیست
ها که درباره ی تهدیدهای پنهان و آشکار «یانکی» ها به «جمهوری دمکراتیک خلق کره»
خاموشی گزیده یا بهتر بگویم: خفقان گرفته اند؛ شاید تنها به این بهانه ی
روشنفکرپسندانه که چرا نوه ی بنیانگزار آن جمهوری (کمونیستی استوار و آگاه به نام
«کیم ایل سونگ»)، رهبر آنجاست (؟!)؛ ولی از دید من، چه «کیم ایل جون» یا «کون چون
تانک»۷ یا هر کس دیگری، رهبر
آن جمهوری باشد تا هنگامی که آن کشور سمتگیری سوسیالیستی دارد، باید از آن با
همه ی کاستی ها و نارسایی هایش پشتیبانی نمود و ویژگی های اقتصادی ـ اجتماعی و
سیاسی آنجا را بدیده گرفت.
رفقا!
پشتیبانی همه سویه از «جمهوری
دمکراتیک خلق کره» و مردم سرفراز آن، کاریایی۸ کمونیستی است! ما نمی توانیم و نباید بسان تیرآورانی
باشیم که بجای انجام کاریای خویش در تیر رسانی به تیراندازان درگیر در نبرد، آن ها
را به شَوَند این یا آن نارسایی شان سرزنش یا ریشخند نماییم!۹
ب. الف. بزرگمهر ۱۸ اردی بهشت ماه ۱۳۹۵
پی نوشت:
۱ ـ برگرفته از تارنگاشت «جمهوری دمکراتیک
خلق کره»، برگردان از انگلیسی به پارسی: ب. الف. بزرگمهر
۲ ـ تا آنجا که از آمارهای گذشته ای دورتر به
یاد دارم، ارزش افزوده ی آن بخش نظامی در اقتصاد کشور «یانکی» ها بیش از ۶۵٪ کل
اقتصاد آن کشور بود. روشن است که با نظامیگری لگام گسیخته و هر آن فزاینده ی آن
کشور در دهه های پس از فروپاشی نخستین کشور زحمتکشان جهان تاکنون، آن نسبت هم
اکنون بیش تر است. این نکته را نیز بیفزایم که سخن تنها بر سر حجم فرآوری
های کالایی در دو بخش نظامی و غیرنظامی و نسبت میان آن ها نیست که بر سر همه ی آن
و بویژه سویه ی چونی (کیفی) آن است؛ و برای روشن شدن بیش تر جُستار، همین بس که درآمد
بدست آمده از یک تانک چیفتن، بیش از درآمد سالیانه برخی از کشورهای کوچک و میانگین
آفریقایی بوده و می پندارم همچنان هست. سود بزرگ سامانه ی امپریالیستی، نه در
سرمایه گذاری های بخش غیرنظامی که در بخش نظامی نهفته است که بخودی خود، یکی
از سویه های نظامیگری و تبهکاری این سامانه ی بدخیم و زمینگیر شده را نیز که از
خونریزی و کشت و کشتار آدمیان نیرو می گیرد را به نمایش می نهد.
۳ ـ به شَوَند آنچه در پی نوشت شماره ی دو تا
اندازه ای در میان نهاده شد، دانسته و آگاهانه از کاربرد «بخش غیرنظامی» خودداری
ورزیده و بجای آن «دیگر بخش های اقتصاد» نوشته ام؛ زیرا در چنان اقتصادی، تار و
پود "بخش غیرنظامی اقتصاد" با هزاران پیوند ریز و درشت به دورپیمایی سرمایه
در بخش نظامی اقتصاد وابسته و افزونه ای بر آن است. این نیز سویه ی چشمگیری دیگر از
چگونگی انگلوارگی سامانه ای زمینگیر شده را به نمایش می نهد که در آن نه تنها از
اقتصادی سامان یافته بر بنیاد کار و بار و داد و ستد کالاهایی ارزشمند که نیازی
مادی یا معنوی آدمی را برآورده کند، کم تر نشانی است که بر بنیاد کالاهایی مرگبار
که از هیچگونه ارزش مصرف راستین برخوردار نیستند، استوار شده است.
۴ ـ برگرفته از
رسانه ی مزدور امپریالیست های انگلیسی: «بی بی سی»
(دانسته از ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی این
گزارش خودداری ورزیدم. ب. الف. بزرگمهر)
۵ ـ «... ریشه بسیاری از افشاگری های
سال های اخیر، برگرفته از رویکرد و عمل چپها یا همان مارکسیستها در اوایل انقلاب
است و آنها آغازگر این رفتار غیراسلامی بودند در حالی که خداوند ستارالعیوب
است.»
برگرفته از تارنگاشت «نواندیش»، ۱۵ اردی بهشت ماه ۱۳۹۵ (با اندک ویرایش و پاکیزه نویسی درخور از سوی اینجانب؛
برجسته نمایی های متن نیز از آنِ من است. ب.
الف. بزرگمهر)
۶ ـ برگرفته از تارنگاشت وابسته به وزارت
امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، ۱۷ اردی بهشت ماه ۱۳۹۵
(با اندک ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از سوی
اینجانب؛ برجسته نمایی های متن نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)
۷ ـ آماجم از کاربرد این نام زشت و زیبا که
دانسته آن را بکار برده ام، یادآوری نقش بسیار بسته و نه چندان دامن گسترِ شخصیت
در ترازوی تاریخی است که در آن، توده های مردم در چارچوب سامانه ی کالبد یافته،
نقشی بنیادین در روندهای اجتماعی و تاریخی بر دوش دارند, نه این یا آن شخصیت که
خود زاده و پرورده ی جریان تاریخی است.
۸ ـ پارسی نویسی:
واژه ی زیبای «کاریا» از ریشه
ی «کار» به آرش «وظیفه» از ریشه ی عربی است. در کاربرد آن بکوشیم!
۹ ـ «ترسم از ترکان تیرانداز نیست طعنه
ی تیرآورانم می کشد»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر