... پس
سروش اهرو و آذر ایزد، دست من فراز گرفتند از آنجا فرازتر رفتم. جایی فراز آمدم؛
رودی دیدم بزرگ و نامهربان و دوزخ تر که بسیار روان و فروهر در کنار آن بودند. از
ایشان بود که گذشتن نتوانست و بود که به رنج گران همی گذشت و بود که به آسانی
گذشت. پرسیدم:
که
هستند که با رنج ایستاده اند؟
سروش
اهرو و آذر ایزد گفتند:
این
رود، آن اشک بسیاری است که مردمان از پس گذشتگان از چشم بریزند و شیون و مویه و
گریستن کنند؛ اشکی که در ستیز با فرمان دین می ریزند به این رود آب زاید و آنان که
بگذشتن نتوانند، آنانند که از پس مرده، شیون و مویه و گریستن بسیار کردند و آنان
که آسان تر می گذرند، کم تر گریسته اند.
به
اهل جهان بگوی تا در گیتی هستید، شیون و مویه و گریستن در ستیز با فرمان دین مکنید!
چه همان اندازه، بدی و سختی به روان گذشتگان می رسانید.
برگرفته
از «ارداویرافنامه» (بهشت و دوزخ در آیین مزدیسنا)؛ برگردان از زبان پهلوی: رشید
یاسمی (با اندک ویرایش و پارسی نویسی درخور از
سوی اینجانب؛ برنام نیز از آنِ من است. ب.
الف. بزرگمهر)
پی نوشت:
«سروش»
از آرش های گوناگون و نزدیک به یکدیگر برخوردار است؛ یکی از آن ها «پیک خدا»
کمابیش همتراز با «جبرییل» عربی و دیگری «فرشته» که دربرگیرنده تر از آن یکیست.
«اهرو»
یا همان «اشو» به آرش سپندینه (مُقَدّس) یا «بهشتی» است.
«آذر
ایزد» یا «ایزد آذر» یکی از فرشتگان فرودست امشاسپندان است. روز نهم هر ماه و ماه
نهم هر سال خورشیدی به نام این ایزد است و آذر روز از آذرماه را در زمان باستان
جشن میگرفتند که به آذرجشن نامور بوده است.
در
سپر (سفر) ارداویراف سپندینه به بهشت و دوزخ، آذر ایزد همراه با سروش اهرو، راهنما و پاسدار وی اند تا به آسودگی از «پل چینود»
(«پل صراط» را آن پیامبر تازی از این پل افسانه ای ساخت و پرداخت.) بگذرد و لایه
های بهشت و دوزخ را ببیند تا در بازگشت به جهان زندگان، آن را برای سایرین و
بگمانم برای ناباوران بازگو کند.
ب.
الف. بزرگمهر ۱۴ خرداد ماه ۱۳۹۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر