«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ مرداد ۳, یکشنبه

چون تنی یگانه در برابر رژیم تبهکار ایران بایستیم!

هرچه بیش تر می اندیشم، می بینم که واکنش مردم منطقه* در پشتیبانی از خیزش مردم بلداچی و همدردی با خانواده ی زنده یاد صادق نادری که از سوی مزدوران رژیم در آن شهر آماج گلوله قرار گرفت و شهید شد تا چه اندازه برجسته است (گزارش زیر)؛ واکنشی که بگمانم از توان گسترش سراسری و دامنگیر شدن در جای جای میهن مان برخوردار بوده و به بهبود روحیه ی همبستگی توده های مردم زخم خورده از ستم و خیانت رژیم ضد ملیِ دزدان اسلام پیشه یاری خواهد رساند؛ رژیمی که بسان نیرویی بیگانه و چنگ انداخته بر میهن مان با همه ی توان می کوشد از هر بهانه ای برای به جان هم انداختن مردم منطقه های گوناگون سود برده، یگانگی ملی و همبستگی خلق های ایران زمین را لگدمال نماید.

امیدوارم کار مردم پیرامون بلداجی در همه جای ایران سرمشق قرار گیرد و بتوان چون تنی یگانه در برابر تبهکارترین رژیم تاریخ ایران ایستاد؛ آن را به عقب نشینی واداشت و سرانجام سرنگونش نمود. راهی جز این، برای پاسداری از همبستگی خلق های ایران زمین و سرفرازی ملی در چارچوب سرزمینی یکپارچه، آباد و رها از کلان دزدان برجای نمانده است.

ب. الف. بزرگمهر   سوم امرداد ماه ۱۳۹۵

* در گزارش ها از «مردم چغاخور» یاد شده بود. تا آنجا که می دانم و دیشب نیز در این باره جستجوی کوتاه اینترنتی نمودم، «چُغاخور» چون گذشته، تنها نام تالابی پیرامون بلداجی است. تا جایی که از گذشته به یاد می آورم، پیرامون آن تالاب به شَوَندهای گوناگون، جایی درخور برای ساختمان سازی و زندگی یکجانشینی نبوده و نیست. اینکه از ۲۵ سال گذشته تاکنون، مردمانی پیرامون آن تالاب زندگی می کنند را نمی دانم.

***

چهارمحال بختیاری ـ مردم دهل زنان به خانه ی شهید بلداجی رفتند

مردم چغاخور در حالیکه دُهُل  و سُرنا می نواختند به خانه ی صادق نادری، جوانی که در جریان خیزش چند روز پیش مردم بلداجی از سوی نیروی انتظامی آماج گلوله قرار گرفت و کشته شد، رفتند و از پدر آن شهید، دلجویی کردند.

سی ام تیر ماه گذشته، گروهی از جوانان منطقه دُهُل زن با نوای موسیقی غم انگیز چپی لُری کوچه ها را در نوردیدند و به خانه ی پدر شهید رسیدند؛ با او همدردی کردند و کشته شدن آن جوان را محکوم نمودند.

برگرفته از «ايران خبر»، یکم امرداد ماه ۱۳۹۵ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!