چکیده ای از آنچه همه ی کیش ها
و آیین های هوایی۱ سده ها
و هزاره ها به خورد توده ی مردم نگونبخت در همه جای جهان داده و گیج و منگ شان
نموده اند، در چند بند زیر از «نامه ی پولُس پیامبر به رومیان» با برنام
«فرمانبرداری از خداوندان نیرو»، رُک و پوست کنده به میان آمده است:
هر کس باید فرمانبردار نیروهای
فرمانروا باشد؛ زیرا هیچ نیرویی جز از سوی خدا نیست. نیروهایی که هستی دارند از
سوی خدا پایور شده اند. پس آن که در برابر نیرویی گردن کشد،۲ براستی علیه آنچه خدا پایور نموده۳،
گردن کشیده است؛ و آنان که چنین می کنند، پادافره را برای خود می خرند؛ زیرا
راستکرداران از فرمانروایان بیمی ندارند؛ ولی بزهکاران از آن ها می ترسند.
آیا می خواهی از خداوند نیرو،
ترسی نداشته باشی؟ آنچه را که درست است، انجام بده که ترا آفرین خواهد گفت؛ زیرا خدمتگزار
خداست تا به تو نیکویی کند؛ ولی اگر به بزهکاری دست یازی، بترس! زیرا شمشیر را بیهوده
نبسته است.۴ او خدمتگزار خدا و انجام
رسان۵ خشمگنی۶ است تا کسی که به بزهکاری دست یازیده را پادافره
دهد. پس آدمی باید نه تنها برای پرهیز از خشمگنی که به رَسَنِ وجدان خود نیز فرمانبردار
نیروها باشد.
به همین رَسَن نیز مالیات می
پردازید؛ زیرا خداوندان نیرو که همه ی زمان خود را به کار فرمانروایی نهاده اند،۷ خدمتگزار خدایند. به هر کس آنچه را هوده ی۸ اوست، بدهید:
اگر باژ۹ است، باژ بدهید، اگر ساو۱۰ است، ساو بپردازید؛ اگر سپاس است، سپاس بگذارید؛
و اگر بخشندگی است، گرامی بدارید.
برگرفته از «نامه ی پولُس
پیامبر به رومیان» (دنباله ی «انجیل لوقا»)، انجیل عیسا مسیح، برگردان «هزاره نو»،
انتشارات ایلام، سال ۲۰۰۹ ترسایی (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی
اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
پی نوشت:
۱ ـ بجای «آسمانی»
۲ ـ بجای «عصیان» و «عصیان کردن» می توان و
بهتر است، از «گردنکشی» و گردن «کشیدن» بهره برد.
۳ ـ بجای «مُقرّر داشتن» می توان «پایور
نمودن» گفت و نوشت.
۴ ـ در متن کتاب «شمشیر را بی جهت حمل نمی
کند»، آمده که با کمی چشم پوشی «شمشیر را بیهوده نبسته است»، آورده ام.
۵ ـ بجای واژه ی از ریشه عربی «مُجری» در
اینجا از آمیخته واژه ی «انجام رسان» سود برده ام.
۶ ـ بجای واژه ی از ریشه عربی «غضب»، واژه ی
«خشمگنی» بکار برده ام.
۷ ـ در متن کتاب «وقف کار حکومت می کنند»،
آمده که با کمی چشم پوشی «به کار فرمانروایی نهاده اند»، آورده ام.
۸ ـ بجای واژه ی از ریشه عربی «حق» از واژه ی
«هوده» سود جُسته ام.
۹ ـ بجای واژه ی نازیبا با آرشِ نارسای
«مالیات» که بروشنی ساخته و پرداخته ی دستگاه دیوانسالاری در دوره ای است که زبان
پارسی از توش و توان افتاده بود، کاربرد واژه ی کهن، زیبا و پر آرشِ «باژ» را
پیشنهاد می کنم که از آرش و مانشی درست نیز برخوردار است.
۱۰ ـ بجای واژه ی از ریشه عربی «خراج»، واژه ی
«ساو» نشانده ام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر