همه اش زنانه که نمی شود؛
نابرابری از سوی دیگر است. در کنار آن روزهای زنانه پیشنهاد می کنم، یک روز هم به نام
«گناهکاران پشیمان» یا همانا «توّابین» داده شود؛ بویژه آنکه بر شمارشان در ولایت هر
روز افزوده می شود؛ از دزدان ریز و درشت بیت المال و "بی بصیرت" هایی که
بجای قالی پول می شویند، گرفته تا چماقدارانِ چماق از کف داده و از دیوار مردم و
سفارتخانه ی این و آن، بالاروندگانی که اکنون دریافته اند چه گناه بزرگی از آن ها
سر زده، همگی از کرده ی خود پشیمانند. همه ی این ها هم از «بصیرت»۱ یا باریک تر بگویم: «بی بصیرتی» سرچشمه می گیرد.
بی بصیرت که باشی به گناه کشیده می شوی و گناه که کردی بی بصیرت تر می شوی، هر چند
در هر دوری از این رشته ی بهم پیوسته (دور تسلسل)، پشیمان نیز بشوی. این خود
بهترین شَوَندی است که خداوند زمین و آسمان ها درِ توبه را باز گذاشته است. به هر
رو، هرچه اندیشیدم کدامین نماد را برای «گناهکاران پشیمان» برگزینم و پیشنهاد
بدهم، کسی شایسته تر از «شمر ذوالجوشن» نیافتم؛ هنگامی که شنید، ساربانی گویا به
نام «علی گدا» برای به چنگ آوردن انگشتری پر بهای امام به خاک و خون غلتیده در آن
بیابان برهوت کربلا، انگشت آن حضرت را بریده بود.۲
ب. الف. بزرگمهر ۱۵ امرداد ماه ۱۳۹۵
پی نوشت:
۱ ـ این واژه ی از عربی بزور جاخوش کرده در زبان
پارسی، هماوندی رازآلودی که کم تر کسی از آن سر درمی آورد با واژه ی زیبای «فرهنگ»
در پارسی دارد.
۲ ـ در این باره، روضه ای به نام «روضه
ساربان» نیز از نیاکان مان به یادگار مانده که در پیوند زیر به آن اشاره شده است:
«روضه ساربان، یکی از روضههای عصر عاشورا و شام غریبان
است. در این روضه به داستان بریدن انگشت امام حسین (ع) اشاره میشود که ساربان به آزمندی
انگشتر و با شتاب، دست امام را میبُرد ...» (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از
سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر