«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ شهریور ۱۱, پنجشنبه

خدا نصیب آقا بیشعور خودمان هم بکند ...

این هم گونه ای دیگر نرمش قهرمانانه همراه با پاداشی درجا و سرخود است؛ نه نیازی به پنهانکاری دارد و نه دستخوشی از «برادر مبارک» به برکتِ توبره کشیدن «هسته» و هر آنچه از آن مردم بود و هست؛ نه غر و لندی در کار است و نه اخم و تخمی. نرمش است و سرمستی! نوش جان!

خدا نصیب آقا بیشعور خودمان هم بکند تا شاید سرمست و شنگول به بارگاه باریتعالی در آن جهان رهسپار شود! انشاء الله!

ب. الف. بزرگمهر یازدهم شهریور ماه ۱۳۹۵




هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!