«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ مهر ۹, جمعه

راه رسیدن به خدا تنها از نردبان ریاست جمهوری نیست!

در زیر، بخشی از «بیانات در ابتدای درس خارج فقه»۱ از کسی که هرچه بیش تر گند می زند از جایگاهی برتر در «ولایت آسمانی ریسمانی» برخوردار می شود و فرنام های تازه تری چون «مُعَظَّمَ‌لّه» و «عظیم الشان» به کونش می بندند را آورده ام:
«... این تذکر را توجه را بدهم که از مطلبی که ما دیروز در ذیل این فقره‌ی قبلی گفتیم مثل اینکه سوءبرداشت شده، بعضی‌ها سوءتلقّی کردند. خب حالا سوءبرداشت فی‌نفسه چیز مشکلی نیست. لکن وقتی که این منتهی بشود به بگومگو و بخصوص در این فضای مجازی و این یک چیزی بگوید، آن یک چیزی بگوید، مایه‌ی کدورت و دل‌چرکینیِ برادران مؤمن از یکدیگر بشود آن‌وقت این چیز بدی است. بنده‌ی حقیر که این همه اصرار دارم بر وحدتِ قلوب و حرکت در مسیر واحد و اتحاد نیروهای کشور، بخصوص نیروهای مؤمن و انقلابی، خدای نکرده یک چیزی آدم بگوید که مایه‌ی اختلاف بین نیروها بشود، این را به خدا پناه می‌بریم. نباید این چیزها را مایه‌ی اختلاف قرار داد.

... خب شما برادر مؤمن من هستی. یک چیزی را به مصلحت شما می‌دانم، می‌گویم به شما. این اشکالی که ندارد ظاهراً. چیز خوبی است. لازم هم هست شرعاً. لازم هم هست خیرخواهی. «النّصیحةُ لِلمُؤمنین» یا «لِلإخوةِ المُؤمنین» یا «لأئمّة المؤمنین» در همه‌ی صُوَر. این یک چیزی خوبی است دیگر. انسان باید نصیحت کند. نصیحت یعنی خیرخواهی! من به جنابعالی که مثلاً آقای آشیخ عبدالعالی اسمتان است من باب مثال علاقه‌مندم. می‌دانم شما اگر وارد این مقوله شدی به ضررت است. به ضرر کشور هم هست. به شما می‌گویم وارد نشو. نمی‌گویم هم وارد نشو. امر و نهی نیست. حالا بعضی گفتند آقا دستور دادند، امر کردند، نه، گفتیم صلاح نمی‌دانیم. من صلاح نمی‌دانم. این چیز خوبی است. این چیز بدی نیست.»۲

بگمانم گفت و گوی پیش آمده در آن کلاس درس دینی از تارنگاشت "مُعَظَّمُ‌لّه" زدوده شده که آن را در پی می آورم.

"مُعَظَّمُ‌لّه" (در حالیکه انگشتش را به سوی شاگردان نشانه رفته):
«من به جنابعالی که مثلاً آقای آشیخ عبدالعالی اسمتان است من باب مثال علاقه‌مندم. می‌دانم شما اگر وارد این مقوله شدی به ضررت است. به ضرر کشور هم هست. به شما می‌گویم وارد نشو. نمی‌گویم هم وارد نشو. امر و نهی نیست.»

یکی از شاگردان که تصادفا عبدالعلی (و نه عبدالعالی!) نام دارد و شیخ هم نیست:
مرا می فرمایید؟ من که مدتی است درس «خارج فقه» حضرتعالی را با جدیت دنبال می کنم؛ جنابعالی حتا چندین بار مرا به پیگیری درس تشویق فرمودید ...

"مُعَظَّمُ‌لّه":
ما که گفتیم: «من باب مثال»! البته به شما هم بی علاقه نیستیم.۳ آن آقا را می گوییم که بغل دست شما می نشست. انشاء الله سوء برداشت نشود و علاقه ایشان به درس «خارج» نیز همچنان پابرجا بماند. ما به آن شخص۴ گفتیم که راه رسیدن به خدا تنها از نردبان ریاست جمهوری نیست! خُب! «انسان بایستی آن چیزی را که می‌بیند و می‌فهمد و فکر می‌کند که به نفع برادر مؤمن‌اش است به او بگوید دیگر»۵ و این ها ...

ب. الف. بزرگمهر    نهم مهر ماه ۱۳۹۵

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از «بیانات در ابتدای درس خارج فقه»، تارنگاشت "مُعَظَّمُ‌لّه" آسمانی ریسمانی:

۲ ـ همانجا

۳ ـ تا اندازه ای به آرشِ «مرده شورت ببرد»!

۴ ـ «... یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه‌ی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید؛ گفتیم صلاح نمی‌دانیم ما که شما شرکت کنید. این را گفتیم. خب یک چیز عادی است ... با ملاحظه‌ی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می‌کند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد می‌شود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمی‌دانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست. این یک چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خب حالا این مایه‌ی اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو.» [خنده‌ی معظم‌له و حضّار]

برگرفته از «بیانات در ابتدای درس خارج فقه»، تارنگاشت "مُعَظَّمُ‌لّه" آسمانی ریسمانی:

... و آن «یک نفر، یک آقایی» که پیش "مُعَظَّمُ‌لّهِ" آمده بود، کسی نیست جز «بزعزازایل نظام»: محمود احمدی نژاد که بدست وی، نه تنها واپسین دستاوردهای ملی پیش و پس از انقلاب توده ای بهمن ۱۳۵۷ را پایمال نموده و دستورهای «بانک جهانی» و «صندوق جهانی پول» را موبمو به فرجام رساندند که با از میان برداشتن «سازمان برنامه و بودجه»، میلیاردها دلار از دارایی ها و بودجه ی کشور را به بانک های کشورهای امپریالیستی و هر جا که دست شان رسید، جابجا نمودند؛ همان آقا که "مُعَظَّمُ‌لّهِ" درباره ی دولت وی گفته بود:  
«دولت دکتر احمدی نژاد یکی از بهترین دولت ها پس از انقلاب مشروطه است.»

۵ ـ برگرفته از «بیانات در ابتدای درس خارج فقه»، تارنگاشت "مُعَظَّمُ‌لّه" آسمانی ریسمانی:
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!