به یاوه گویی های فریبکارانه،
دوپهلو، ناروشن و در جایی همراه با گنده گوزی از «خر قبرسی نظام»۱ در گفتگویی رسانه ای که کمتر با شیوه ی همیشگی
سخن گفتنش همانند است، در گزارش زیر باریک شوید! گویی به وی، درباره ی لو دادن های
ناخودآگاهانه ی رازهای مگو هشدار داده و شاید حتا گوشش را کشیده اند! وی که بر
بنیادِ آنچه از گواهی های جنگ فرسایشی میان ایران با رژیم «صددام» و یادمانده های بازماندگان
آن جنگ بلاخیز برجای مانده، بیش ترین سهم را در ندانمکاری ها۲ و شکست هایِ گاه پی در پیِ عملیات جنگی و به
کشتن دادن بیشمار فرزندان از جان گذشته ی توده های مردم ایران بر دوش داشته و از
همین رو، سزاوار فرنامِ «خر قبرسی نظام» از سوی اینجانب شده، در جایی از گفتگو
بگونه ای آبزیرکاهانه ولی به هر رو با گستاخی، شکست در جنگ و پذیرش «قطعنامه ۵۹۸» را
به گردن «کشور» که بگمانم همانا توده های مردم ایران است، می افکند:
«اگر کشور بسیج می شد، ما
تا قدس می رفتیم؛ اما این طور نشد.»۳ در حالیکه توده های مردم ایران، چه فرزندان شان در پیشانی های جنگ و چه
در پشتِ پیشانی (پشتِ جبهه) از هیچ فداکاری و از جان گذشتگی برای بیرون راندن دشمن
از خاک ایران فرونگذاشتند.
پس از پیروزی بزرگ در بازپس گیری خرمشهر، پیگیری جنگ در
سرزمین عراق، نه تنها از کم ترین دورنمای سیاسی برخوردار نبود که خیانت به آرمان
ها و آماج های انقلاب بهمن ۱۳۵۷ نیز بشمار می آمد و کشور ما را در جایگاه نیرویی
چنگ انداز به خاک دیگران می نشاند و نشاند. همه ی این ها را حزب توده ایران به
هنگام گوشزد نموده بود که به باور من، یکی از بهانه ها برای یورش به آن حزب نیز
بود. در آن هنگام، همین عربستان زیر چکمه ی خاندان سعود که از چندی پیش به این سو برای
رژیم دزدان اسلام پیشه و کشورمان شاخ و شانه می کشد، در پشتیبانی از رژیم «صددام»،
پرداخت همه ی زیان های جنگ به ایران را بر دوش گرفته بود. افزون بر این با پا
نهادن نیروهای نظامی ایران در خاک عراق و فرسایشی شدن جنگ که خواست همه ی کشورهای امپریالیستی
و نوکران و مزدورانش از آن میان در بالاترین رده های سیاسی رژیم حرامزاده ی
«جمهوری اسلامی» نیز بود، پا پس نهادن توده های مردم و رویگردانی عمومی از جنگ را
در پی داشت. «خر قبرسی نظام» همه ی این ها را چه از روی نادانی و چه از سر نابکاری
زیر پا می نهد و برای گم و گور نمودن سرِ نخ واقعیت ها، دروغ می بافد. یکی از بزرگ
ترین دروغ های وی که دیگرانی چون "رهبر" نادان و نابکار رژیم و «اُم
الفساد والمفسدین» اکبر نوقی بهرمانی نیز برای پنهان نمودن نقش نابخردانه و
خیانتکارانه ی خویش در کشاندن جنگ به خاک عراق با وی همراه و همگام اند، افکندن
بار پاسخگویی (مسوولیت) بر دوش روح الله خمینی، رهبر درگذشته ی انقلاب بهمن ۵۷
است:
«امام (ره) اعتقاد داشتند
که جنگ تا سقوط صدام باید ادامه داشته باشد ...»۴
همین نابکار دو سال پیش، در برنامه ای به نام «سطرهای
ناخوانده» از «شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی» از آن میان، گفته بود:
«اینکه [روح الله خمینی] مخالف ورود
رزمندگان اسلام به خاک عراق بودند نیز شبهه ناک است. جلساتی در حضور امام (ره)
برگزار شد. آقای خویینیها و حاج احمد آقا بودند و در جلسه دوم من هم بودم. آقای
هاشمی گفتند ما جلسهای با امام داشتیم و نتوانستیم ایشان را قانع کنیم، ولی
در جلسه دومی که من رفتم از سخنان امام نفهمیدم که ایشان مخالف ورود به خاک عراق
هستند.
امام در آن جلسه فرمود: استدلال شما چیست که میخواهید
وارد خاک عراق شوید؟ آقای هاشمی اول صحبت کردند و گفتند: الان ما سر مرز رسیدهایم.
بالاخره اگر جنگ ادامه یابد، ما در درون مرز که کاری نمیتوانیم بکنیم و اگر هم
بخواهیم با مذاکرات جریان را پیش ببریم، باید چیزی به عنوان اهرم فشار دست ما باشد
که بتوانیم با آن، مسأله جنگ را حل کنیم.
پس از ایشان، آقای ظهیرنژاد(فرمانده وقت ارتش) صحبت کردند
و گفتند: این مرز بین المللی که ما بر سر آن قرار گرفتهایم، قابل دفاع نیست، چون
یک بیابان است و حتی نقشههای مرزی هم قابل تفکیک نیست. ما باید برویم پشت اروند
رود که یک عارضهای باشد که اگر جنگ قرار باشد بیست سال یا سی سال هم طول بکشد،
بتوانیم با یک نیروی کم پشت این عارضه که یک مانع طبیعی است، دفاع کنیم.
من سخنان آقای ظهیرنژاد را تأیید کردم و گفتم: ما در
خرمشهر و آبادان که الان هستیم، مرز بین المللی از ۵۰۰ متری خرمشهر و آبادان
میگذرد. اگر در چنین شرایطی آتش بس بدهیم، آنها با یک خمپاره ۶۰ هم میتوانند از
آن طرف رودخانه وسط شهر آبادان را بزنند و پالایشگاه را به آتش بکشند یا بزنند وسط
خرمشهر، اما اگر برویم پشت نیمه دوم اروند رود یا همان شط العرب، در فاصله ۵۰۰ متری بصره
خواهیم بود و یک موازنه مقابله به مثل پیدا میکنیم. در این صورت، اگر ارتش عراق
بخواهد به خرمشهر و آبادان تیراندازی کند، ما هم متقابلا میتوانیم روی بصره فشار
بیاوریم.
امام این سخنان را که شنیدند، فرمودند: خیلی خب من فکرهایم
را بکنم. بعد احمد آقا تماس گرفت و گفت: امام قبول کردند، منتها شرایطی را مطرح
کردند و از جمله گفتند باید حواستان باشد که مردم را نزنید، دوم اینکه اگر شما وارد شوید، دشمن شما را متجاوز قلمداد خواهد کرد.
یک شرط دیگر را هم گفتند و افزودند: اگر این شرط ها را رعایت کنید، من موافقم با
اینکه شما ورود پیدا کنید.»۵
نشانه های آشکار کودنی در ناهمتاگویی
های این گاگول در چند جمله بالا چشمگیر است؛ و من هر بار که یاد کشته های بیشمار
جنگ و نوجوانانی که چون «گوشتِ دم توپ» از آن ها سود برده شد، می افتم با خود می
اندیشم:
آیا الله بختکی بود که از میان
شمار بسیاری آدم، درست همین گاگول به عنوان فرمانده ی سپاه برگزیده شد؟! یا شاید
بسان دوره ی چنگ اندازی تازیان عربستان بر سرزمین ایران که دانسته و آگاهانه، کودن
ترین و ناجوانمردترین تازیان برای گرداندن امور جاهای گوناگون ایران از سوی «عُمر
پور خطّاب» و سایرین بکار گماشته می شدند، وی و کسانی چون «آقا بیشعور نظام» نیز به
یاری و همکاری دست هایی پنهانی بر سرِ مردم ایران آوار شدند؟
گاگول در جای دیگری از گفتگوی رسانه ای تازه اش می گوید:
«ما می گفتیم که باید تا سقوط صدام پیش برویم، اما دوستان سیاسی می
گفتند که نه با یک عملیات هم می تواند پیش برود. سیاسیون می گفتند که ما هم باید
جنگ را اداره کنیم و هم زندگی مردم را و با نظر ما همراه نبودند»۶
با بدیده گرفتن برگرفته های بالا، روشن است که آن «دوستان
سیاسی»، نه «اُم الفساد و المفسدین» که در کشاندن جنگ به خاک عراق، نقشی بنیادین بازی
نمود و نه «آقا بیشعور نظام» که
یکی از بزرگ ترین دشواری هایش در همین دوره، ستاندن پول سفر به چین از بودجه ی
عمومی کشور بود ـ و حسین موسوی به عنوان نخست وزیر وقت، زیر بار آن نمی رفت۷ ـ را در برنمی گیرد.
از این ها که بگذریم، «خر قبرسی نظام» با همه ی دوپهلوگویی
ها و فریبکاری هایی که در آن چندان استاد نیز نیست و کار را به یاوه گویی آشکار در
برخی جاها کشانده، گوشه ای از واقعیت های پنهان شده ی دوران جنگ را اینچنین بر
زبان رانده است:
آقای هاشمی و مقام معظم رهبری در جنگ نقش مهمی داشتند؛
اما در آن زمان ایشان نیز تجربه چندانی در حکومتداری نداشتند. هم دولتمردان ما و
نظامیان ما تجربه حکومتداری و جنگ نداشتند ...»۸
با این همه، برجسته ترین بخش گفتگوی رسانه ای «خر قبرسی
نظام» که آن را بگونه ای جویده جویده، سفسطه جویانه و دوپهلو بر زبان آورده، گفته
های زیر است:
«بعد از خرمشهر باید یک
وقفه می دادیم و وارد خاک عراق نمی شدیم و پنج شش ماه باید فرصت می دادیم ...»۹ واقعیتی به تاریخ پیوسته که گرچه دیرهنگام بر
زبان آمده، هودگی۱۰ و
دلاوری حزب توده ایران در بر زبان راندنِ هشداری بجا و بهنگام را به رخ می کشد!
آنچه این مردک، درباره ی «دیپلماسی برجام»، «فعالیت های
مستشاری در عراق و سوریه» و لولویی به نام «داعش» بر زبان رانده، گرچه یاوه ای بیش
نیست، دانسته از پیراستن آن ها در گزارش زیر خودداری ورزیده ام.
ب. الف. بزرگمهر ششم
مهر ماه ۱۳۹۵
افزوده های درون [ ] و برجسته نمایی های متن همه جا از
آنِ من است.
پی نوشت:
۱ ـ
گاگولی به نام محسن رضایی، در جایگاه فرمانده ی «سپاه پاسداران» در دوران جنگ
گرانبارشده از سوی «صددام» و امپریالیست ها برای کژدیسه نمودن و به شکست کشاندن
انقلاب توده ای بهمن ۱۳۵۷ در ایران
۲ ـ با
آنچه پس از آن تاکنون، درباره ی داد و ستدهای پنهانیِ جنگ ابزار و از آن میان،
بویژه جنگ ابزارهای اسراییلی از سوی رژیم تازه بدوران رسیده ی «جمهوری اسلامی» با
نمایندگان «یانکی» ها و نیز سازمان امنیت اسراییلی ها («موساد») بگونه ای
گواهمند روشن شده و بخشی از آن به آبروریزی «ایران گیت» نامور شد و بر سر زبان
ها افتاد، در آنچه در متن با عنوان «ندانمکاری» از آن یاد نموده ام نیز باید
بدگمان بود؛ به این شَوَند ساده که فرسایشی شدن جنگ، برای دست اندرکاران چنان داد
و ستدهایی و پیش و بیش از همه «اُم الفساد والمفسدین»: اکبر نوقی بهرمانی، نامور
به نام ساختگی «هاشمی رفسنجانی» و همین «خر قبرسی نظام» که بگمان بسیار نیرومند،
تابعیت «یانکی» ها را نیز در جیب دارد، سودهای سرشار اقتصادی دربر داشت؛ پیگیری
جنگ در خاک کشور همسایه با شعارهایی چون:
«جنگ جنگ تا پیروزی!» و «راه قدس از کربلا می گذرد!» برای
گروه نه چندان کوچکی از چنین نابکاران و خیانتکارانی که سرنوشت کشوری بزرگ را مفت
به چنگ آورده بودند، بیش از آنکه پیامد نابخردی و ندانمکاری باشد، چشمداشت های
پولی بوده است؛ آنهم در شرایطی که نوجوانان ۱۲ ـ ۱۵ ساله برای گشودن راهی در میدان
مین از جان خویش می گذشتند: منطق برخاسته و جان گرفته از واقعیت های دیروز و امروز،
چنین فرمان می دهد!
۳ ـ گفته
های «خر قبرسی نظام» در گفتگوی رسانه ای با «شبکه خبر»، برگرفته از «نقد راهبردها
و تاکتیک های ایران در دفاع مقدس»، «شبکه خبر»، سوم مهر ماه ۱۳۹۵ در پیوند زیر:
۴ ـ همانجا
۵ ـ برگرفته از «افکار»،
پنجم مهر ماه ۱۳۹۳:
۶ ـ گفته های «خر
قبرسی نظام» در گفتگوی رسانه ای با «شبکه خبر»، برگرفته از «نقد راهبردها و تاکتیک
های ایران در دفاع مقدس»، «شبکه خبر»، سوم مهر ماه ۱۳۹۵
۷ ـ اگر پیش از آن نیز از حسین موسوی کینه ای به دل داشت و من از آن آگاه نیستم،
پس از آن کشمکش بر سرِ ستاندن هزینه ی سفر به چین که کار بالا گرفت و رسوایی وی را
نیز بهمراه داشت، کینه ی شتری اش گُل کرد
و با زندانی نمودن وی در دوره ی کنونی تا اندازه ای آن را فرونشاند؛ ولی تنها تا
اندازه ای! زیرا «کینه شتری» شوخی بردار نیست و برای همیشه، حتا پس از مرگ نیز مُهر
و نشان آن برجای می ماند!
۸ ـ گفته های «خر
قبرسی نظام» در گفتگوی رسانه ای با «شبکه خبر»، برگرفته از «نقد راهبردها و تاکتیک
های ایران در دفاع مقدس»، «شبکه خبر»، سوم مهر ماه ۱۳۹۵
۹ ـ همانجا
۱۰ ـ واژه ی «هودگی» از ریشه ی «هوده» به آرش
«حقّ» را می توان جایگزین واژه ی از ریشه عربی «حقّانیت» نمود و بکار برد.
***
نقد راهبردها و تاکتیک های ایران در دفاع مقدس
سرلشکر پاسدار محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دفاع
مقدس با نقد وضعیت اقتصادی کشورمان گفت: دستاوردهای امنیتی در کشور روی ریل افتاده
است، و روز به روز در حال پیشرفت هستیم. ریل اقتصاد هم مانند اقتدار باید روی ریل
بیافتد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، سرلشکر پاسدار
محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دفاع مقدس با حضور در استودیو تیتر امشب گفت:
جنگ تنها تیراندازی دو گروه با هم نیست. فرماندهان ما
هیچکدام تجربه جنگ نداشتند. آقای هاشمی و مقام معظم رهبری در جنگ نقش مهمی
داشتند؛ اما در آن زمان ایشان نیز تجربه چندانی در حکومتداری نداشتند. هم
دولتمردان ما و نظامیان ما تجربه حکومتداری و جنگ نداشتند چون یکسال و نیم از
جمهوری اسلامی گذشته بود؛ اما از آنجا که دولتمردان و هم نظامیان ما افراد بسیار
شجاع و باهوشی داشتند و هم قدرت یادگیری از اتفاقات داشتند و تجارب خود را استفاده
می کردند.
وی افزود:
در سال اول جنگ، آقای بنی صدر فرمانده کل قوا بود؛ اما چون
راهبرد و قدرت تشخیص نداشت و هرکسی نظری را مطرح می کرد، نظرات را می پذیرفت؛ اما
در سال دوم چون راهبرد داشتیم، موفق شدیم. ما نمی توانستیم آقای هاشمی را قانع
کنیم و آقای هاشمی هم نمی توانستند ما را قانع کنند. امام (ره) اعتقاد داشتند
که جنگ تا سقوط صدام باید ادامه داشته باشد. در تصمیمات، کسی حق وتو نداشت؛ و
چون امام می فرمود باید از آقایون تبعیت کنید، ما به نظر مسوولان کشور توجه می
کردیم. عملیات «ولفجر مقدماتی» را نقد داشتیم و مرحله دوم و سوم را هم نباید
عمل می کردیم. امام(ره) دخالت نمی کردند؛ جز مواردی که تذکراتی می دادند.
وی افزود:
«عملیات فاو»، عملیات دشواری بود. ما فاو را به راحتی
گرفتیم و ۷۵ شبانه روز بدون اینکه بخوابیم عملیات داشتیم. دو سه عملیات بود که سخت
بود و موفق ترین عملیات، «فاو» بود و «کربلای ۵»، بیشترین شهدا را داشتیم؛ چون
دشمن شدت آتش دشمن و تمرکز داشت .
وی خاطرنشان کرد:
اگر امکان بازگشت داشتیم، برخی عملیات ها را در بعد
غافلگیر بیشتر عمل می کردیم؛ در «کربلای ۴» بجای ۳۰ گردان می توانستیم با ۱۵
گردان وارد عملیات شویم؛ و منظور نیست که ۳۰ گردان از بین رفت، بلکه اگر
تعداد کمتر بود، شهدا کمتر بودند.
فرمانده سپاه پاسداران در دفاع مقدس افزود:
بعد از خرمشهر باید یک وقفه می دادیم و وارد خاک عراق
نمی شدیم و پنج شش ماه باید فرصت می دادیم، و اگر
دوباره برگردیم حتما بر سر مرز خرمشهر و بصره حتما می گویم که باید فرصت داد. چون
اگر این کار را می کردیم از بعد سیاسی می توانستیم اکنون به آن استناد کنیم.
محسن رضایی با اشاره به یکی از خاطرات خود گفت:
آقای هاشمی بین من و فرمانده ها مانده بود؛ چون در «کربلای
۴» شکست خوردیم و فرماندهان معتقد بودند که «کربلای ۵» را انجام ندهیم؛ و آقای
هاشمی بعد از صحبت خصوصی با من به دیگر فرماندهان گفتند که عملیات باید انجام شود
و تصمیم با آقا محسن باشد. من تصمیم داشتم که عملیات داشته باشیم و عملیات «کربلای
۵»، عملیات موفقی بود.
وی خاطرنشان کرد:
بر روی میز دیپلماسی، یک شرط ما با امام تغییر نکرد. آقای
ولایتی در مذاکرات خود هرگز تغییر نکرد. امام از اول جنگ گفتند که خسارات ما باید
پرداخت بشود؛ در روی میز مذاکره این را گفتن امام(ره) مطرح شد و این که صدام باید
محاکمه شود. کسانی که نمی توانند میز دیپلماسی را درک کنند، دچار مشکل می شوند.
میز مذاکره به محاکمه صدام اشاره داشت؛ صحنه جنگ به گونه دیگر بود. اگر کشور
بسیج می شد، ما تا قدس می رفتیم؛ اما این طور نشد.
وی تصریح کرد:
در اداره ایران اگر فقط به اداره جنگ توجه داشته باشیم
تا ۲۰۰ سال آینده دارای تجربه هستیم. یک نمونه در این خصوص در دیپلماسی برجام است،
هرچند نقدهایی درباره برجام داریم، اما اقدام برجام یک دیپلماسی فوق العاده
پیشرفته از یک کشور جهان سومی را نشان می دهد که این از تجربه جنگ ناشی می شود. در همه ابعاد جنگ فرماندهان و دولتمردان ما را با تجربه کرد و
حکومتداری را ۲۰ الی ۳۰ جلو انداخت.
محسن رضایی در خصوص برخی اختلافات در جنگ هم تصریح کرد:
ما می گفتیم که باید تا سقوط صدام پیش برویم، اما
دوستان سیاسی می گفتند که نه با یک عملیات هم می تواند پیش برود. سیاسیون می گفتند که ما هم باید جنگ را اداره کنیم و هم زندگی مردم
را و با نظر ما همراه نبودند و مشکل دیگر درباره سقوط صدام بود. می گفتند که
نزدیکی بغداد آمریکایی ها وارد می شوند و بمب اتم می زنند. اما ما معتقدیم که
شدنی بود، و تهدیدشان می کردیم.
سرلشکر پاسدار محسن رضایی در ادامه گفت:
امام حتی گفتند کاری نکنید که حکم جهاد به زنان بدهم و
اینگونه امام می گفتند که اگر من حکم دهم همه وارد جنگ می شود.
وی با بیان اینکه
حسرت این که نتوانستیم صدام را ساقط کنیم حسرت من است، تصریح کرد:
صدام از فرماندهان خود ضعیف تر بود. مصری ها و روس ها بیشترین
نقش را از نظر تاکتیکی برای صدام داشتند.
وی درباره برخی اظهار نظرها درباره حضور فرماندهان در خاک
عراق هم خاطرنشان کرد:
هیچ فرماندهی برای شناسایی به کربلا نرفته بود، اما تیم
های شناسایی رفتند. یک تیم که برخلاف انتظار ما دیرتر برگشتند، کربلا و نجف رفته
بودند؛ زیارت کرده و عکس گرفته بودند و برگشتند.
وی با تاکید بر این که ما جنگ را طوری اداره می کردیم که
هم دانشگاه را وارد شود، و پیشرفت های
امروز هم به زمان جنگ بر می گردد، ادامه داد:
با اینکه در اقتدار به بهترین وضعیت رسیده ایم اما در
اقتصاد هنوز دچار مشکلات هستیم. دستاوردهای امنیتی در کشور روی ریل افتاده ایم و
روز به روز در حال پیشرفت هستیم. ریل اقتصاد باید روی ریل اقتدار بیافتد. ما
متناسب با تهدید عمل می کنیم و هیچوقت دست خود را رو نخواهیم کرد که چگونه وارد می
شویم اما اگر کسی وارد جنگ شود سیلی محکمی می زنیم.
وی در پایان افزود:
اگر ما فعالیت های مستشاری خود را در عراق و سوریه
انجام نداده بودیم، داعش به مرزها می آمد و خسارات سنگینی به ما وارد می شد.
برگرفته از «شبکه خبر»، سوم مهر ماه ۱۳۹۵:
بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم؛ برجسته نمایی های
متن همه جا از آنِ من است. ب. الف.
بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر