«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

گونه ای هوشمندی در چارچوبِ کوته بینی که ره به جایی نخواهد برد! ـ بازپخشش

گفته ی چشمگیر و رویهمرفته درستی از بنیامین فرانکلین، دانشمند و سیاستمدار برجسته ی سده ی هژدهم ترسایی است که گویی در پاسخ یه «بَرَک حسین اوباما» بر زبان آمده است:
«هر جامعه ای که برای دستیابی به اندکی امنیت، اندکی آزادی را از دست بدهد، سزاوار هیچکدام نبوده و هر دو را از دست خواهد داد.» (تصویر پیوست) 

پیش از آنکه گفته ی آن دانشمند را بخوانم، همزمان با خواندن گفته های «بَرَک حسین اوباما»* و گویی در پاسخ به وی با خود می اندیشیدم:
درست به همین شوند، سگ های درنده ای که می پرورید و به جان یکدیگر و این و آن می اندازید، روزی پاچه ی شما را نیز خواهند گرفت و اگر دندان شان به پای شما نرسد، گلوی فرزندان و نوه های تان را خواهند درید؛ فرزندان و نوه هایی که کم ترین تفاوتی در زمینه ی حق زیستن و خوب زیستن، میان آن ها با کودکانی که بدست سگان دست پرورده تان دریده می شوند یا زیر بمب های شما می میرند، نیست.

با این چالش، هم اکنون نیز هر از گاهی روبرویید و به چشم خویش می بینید که آنچه تاکنون پرورده اید، همواره در مهار و گوش به فرمان شما نیست و گاه سازی دیگر کوک می کند؛ چنانچه این روند، همینگونه پیش رود و نیروهای اجتماعی پیشرو در کشورهای گوناگون نتوانند جلوی آن را گرفته، سگ های دست پرورده تان را سرکوب کنند، چنین چالشی برای خودتان نیز بس دست و پاگیر خواهد شد. با همه ی هوشمندی کسانی چون تو که تن به خدمت خداوندان جهان سرمایه داده ای، سامانه ای زمینگیرشده و میرا از دیدگاه تاریخی، کوته بین تر از آن است که هوشمندترین مزدوران و دست اندرکارانش بتوانند آن را از مرگ برهانند:
گونه ای هوشمندی در چارچوبِ کوته بینی که ره به جایی نخواهد برد!

ب. الف. بزرگمهر     ۲۳ مهر ماه ۱۳۹۴  

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/10/blog-post_56.html

* می پندارم مهم است دریافته شود که شما نمی توانید ۱۰۰ درصد امنیت داشته باشید و آنگاه ۱۰۰ درصد حریم خصوصی، بی هیچ دردسری. ما به عنوان یک جامعه بر آن آهنگیم که از برخی گزینه ها بهره مند شویم.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!