به شب دو دیده به راهی که داشتم دارم
به روز شام سیاهی که داشتم دارم
ز دیده سیل سرشکم اگر فروخشکید
به سینه شعله ی آهی که داشتم دارم
مرا گناه، غم عشق توست و تا دم مرگ
به دوش بار گناهی که داشتم دارم
اگر به تارک مه پا نهم هنوز به سر
هوای دیدن ماهی که داشتم دارم
مباش تنگ دل ای گل که من ز شبنم اشک
به پاکی تو گواهی که داشتم دارم
به عاشقان نظری کن کزان دو نرگس مست
امید نیم نگاهی که داشتم دارم
مرانم از نظر خویشتن به قهر که من
به کوی عشق تو راهی که داشتم دارم
زنده یاد محمدجعفر محجوب
http://www.behzadbozorgmehr.com/2012/07/blog-post_29.html
به روز شام سیاهی که داشتم دارم
ز دیده سیل سرشکم اگر فروخشکید
به سینه شعله ی آهی که داشتم دارم
مرا گناه، غم عشق توست و تا دم مرگ
به دوش بار گناهی که داشتم دارم
اگر به تارک مه پا نهم هنوز به سر
هوای دیدن ماهی که داشتم دارم
مباش تنگ دل ای گل که من ز شبنم اشک
به پاکی تو گواهی که داشتم دارم
به عاشقان نظری کن کزان دو نرگس مست
امید نیم نگاهی که داشتم دارم
مرانم از نظر خویشتن به قهر که من
به کوی عشق تو راهی که داشتم دارم
زنده یاد محمدجعفر محجوب
http://www.behzadbozorgmehr.com/2012/07/blog-post_29.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر