کسی مرا به خواندن سخنان آخوند فریبکار: اکبر بهرمانی که خود را هاشمی رفسنجانی می نامد و من فرنام هایی چون: «عالیجناب بوقلمون» و «اُم الفساد و المُفسدین» را که خود برایش ساخته ام، بیش تر می پسندم و بکار می برم، درباره ی «تبعیض جنسی» فراخوانده است.
با شتاب، لقلقه زبانی های سفسطه آمیز آخوند را می خوانم و فراخوان آن دوست ناشناخته را با نوشته ی زیر پاسخ می گویم:
«با به پیروزی رسیدن انقلاب شکوهمند، سترگ و دامنه دار بهمن ۵۷ که در آن زنان مذهبی و غیرمذهبی، چادری یا بی چادر در بسیاری موردها پیشتاز به پیروزی رساندن آن در مرحله ی جابجایی حاکمیت گوربگور شده ی پادشاهی با حاکمیتی بودند که قرار بود به خواست های آن انقلاب جامه ی عمل بپوشاند، یکبار و برای همیشه، چنین امکانی فراهم شد تا دین اسلام در کالبد مذهب شیعه، آنگونه که زنده یاد شریعتی آن را جمع و جور نمود و بسیاری از روشنفکران را بسوی آن کشید و آنگونه که او به عنوان مسلمانی نیک اندیش براستی می خواست: «تشیع سرخ علوی» به بار بنشیند و همراه با سایر انقلابیون، میهن پرستان و توده های مردمی که از جان و دل به آن باور نموده بودند، زمینه های جامعه ای آرمانی که آرمان نخستین امام شیعه نیز بود: «جامعه ی عدل علی» را در ایران فراهم کند. جامعه ای که می توانست بهترین الگو برای دیگر مسلمانان شیعه و سنی و سایر مردمان با هر باور مذهبی یا بی باوری به آن باشد؛ جامعه ای که در آن، اقتصاد نه از آنِ خر و گاو که برای و به سود توده های کار و زحمت سمتگیری می شد؛ جامعه ای که در آن انگل ها و زالوهای اجتماعی چون همین «اُم الفساد والمُفسدین» گام بگام نابود شده و کارگران و زحمتکشان دست ورز و اندیشه ورز آن، نه به شکل توده یا گله ای انبوه برای پشتیبانی از نابخرد و نابکاری به نام «ولی مطلق فقیه» که سازمان یافته در سندیکاها، انجمن ها و شوراهایی که حتا می توانست نام «اسلام» را نیز بر تارک خود داشته باشد، پشتوانه ای استوار و دژی رویین برای نگهبانی از دستاوردهای خود می ساختند! و اینک نیک می دانید و تندروهای آن هنگام نیز بهتر می دانند که سخن بر سر نام ها و کالبدها نیست؛ بر سر درونمایه ی پیشرو یا برعکس واپسمانده و چگونگی سمتگیری اجتماعی ـ اقتصادی شان است؛ ولی با اشتباهات روح الله خمینی و زیر پا نهادن قول ها و قرارهایی که به پشتوانه ی آن ها، حزب توده ایران از وی پشتیبانی نمود و بدون آن هم، بیگمان همه ی نیروی خود را برای به پیروزی رساندن انقلاب در فاز اقتصادی به انجام می رساند، خودی و ناخودی رواج یافت و آرزوی کهنه کیسگان و نوکیسگان بازار و بورژوا لیبرال هایی که تنها «نم نم باران می خواستند؛ نه سیل سهمگین انقلاب» که منافع طبقاتی شان را تهدید و نابود کند با همکاری آمریکا و انگلیس برآورده و ضدانقلاب پوشیده و خزنده در کالبد "اسلام"ی که خمینی با بینشی به مراتب بالاتر از این مردک بیشعور و نیرنگباز کنونی، «اسلام آمریکایی» می نامید، جای انقلابیون نادان و هرج و مرج جوی اسلامی را گرفت و چنین اوضاعی به بار آورد که نیازمند هیچ توضیحی افزوده نیست.
چنانچه شرایطی دیگر پدید آید که تنها وابسته به شرایط درون ایران نیست، خلق های ایران زمین بخروشند و توده های کار و زحمت پا به میدان گذارند، یکی از نخستین کارها به دار آویختن کسانی چون همین "عالیجناب" و دوست غار و شریک گرمابه و گلستانش، رهبر ورشکسته ای است که میهن مان را به پلیدی و پلشتی آلوده اند. ب. الف. بزرگمهر هفتم امرداد ماه ۱۳۹۳»
از زبان آخوند نابکار، در یکی از نخستین جمله های برگرفته شده، آمده است:
«تبعیض جنسیتی در اسلام معنا ندارد و ملاك تقوا و تواناییهای علمی و جسمی است.» (گزارش زیر) و سپس با گواه گرفتن نیرنگبازانه عملکرد حضرت زینب در عاشورا و پیوند آن به دوران انقلاب مدعی می شود که «... افزایش حضور زنان در مسائل اجتماعی ... دستاورد انقلاب اسلامی» است و یادش نمی رود که کار کرده یا ناکرده ی خود در این باره را با بزرگنمایی هرچه بیش تر به نمایش بگذارد:
«رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با یادآوری ظلم تاریخی به زنان در موضوع ارث از زمین به جلسه خویش با رهبر معظم انقلاب اشاره كرد و گفت: بعد از این گفتوگو، موضوع در جلسه فقهی دفتر رهبری نیز مطرح و یك نفر مامور بررسی شد ... نتیجه ی آن قانونی شد كه مجلس شورای اسلامی برای ارث زنان تصویب كرد.» و البته، به این گفته ها نیز با بدیده گرفتن سایر نقل قول های پر از دروغ و نیرنگ وی از «امام راحل» و دیگر کسانی که در زیر خاک خفته اند، باید خندید و گفت:
خر خودتی!
... و من فراموش نمودم تا درباره ی «تبعیض جنسیتی در اسلام ... و ملاك تقوا و تواناییهای علمی و جسمی» بنویسم، چرا از خود پیامبر اسلام گواه نمی آورد که کم و بیش از هر شبیخون (غزوه) تازه مسلمانان، زنی اسیر نیز پاداش وی بود تا خشنود یا ناخشنود با وی همبستر شود و دختری نه ساله را که با چشمداشت به جانشینی پس از وی به حضرتش پیشکش نموده بودند، با کمال میل پذیرفت تا بجای عروسک بازی، بازی دیگری پیشه گیرد که از توان علمی (!) و جسمی کودکی نه ساله بیگمان بیرون است و هیچگونه هماوندی با تقوای ادعایی نیز ندارد.
آخوند نابکارِ آبزیرکاه نمی داند که هنگام این سخنان سپری شده و از مدتی پیش به این سو، تیک تیک های هنگامِ سرنگونی است که هر روز و ساعت بلندتر به گوش می رسد.
ب. الف. بزرگمهر هفتم امرداد ماه ۱۳۹۳
https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/07/blog-post_10.html
با شتاب، لقلقه زبانی های سفسطه آمیز آخوند را می خوانم و فراخوان آن دوست ناشناخته را با نوشته ی زیر پاسخ می گویم:
«با به پیروزی رسیدن انقلاب شکوهمند، سترگ و دامنه دار بهمن ۵۷ که در آن زنان مذهبی و غیرمذهبی، چادری یا بی چادر در بسیاری موردها پیشتاز به پیروزی رساندن آن در مرحله ی جابجایی حاکمیت گوربگور شده ی پادشاهی با حاکمیتی بودند که قرار بود به خواست های آن انقلاب جامه ی عمل بپوشاند، یکبار و برای همیشه، چنین امکانی فراهم شد تا دین اسلام در کالبد مذهب شیعه، آنگونه که زنده یاد شریعتی آن را جمع و جور نمود و بسیاری از روشنفکران را بسوی آن کشید و آنگونه که او به عنوان مسلمانی نیک اندیش براستی می خواست: «تشیع سرخ علوی» به بار بنشیند و همراه با سایر انقلابیون، میهن پرستان و توده های مردمی که از جان و دل به آن باور نموده بودند، زمینه های جامعه ای آرمانی که آرمان نخستین امام شیعه نیز بود: «جامعه ی عدل علی» را در ایران فراهم کند. جامعه ای که می توانست بهترین الگو برای دیگر مسلمانان شیعه و سنی و سایر مردمان با هر باور مذهبی یا بی باوری به آن باشد؛ جامعه ای که در آن، اقتصاد نه از آنِ خر و گاو که برای و به سود توده های کار و زحمت سمتگیری می شد؛ جامعه ای که در آن انگل ها و زالوهای اجتماعی چون همین «اُم الفساد والمُفسدین» گام بگام نابود شده و کارگران و زحمتکشان دست ورز و اندیشه ورز آن، نه به شکل توده یا گله ای انبوه برای پشتیبانی از نابخرد و نابکاری به نام «ولی مطلق فقیه» که سازمان یافته در سندیکاها، انجمن ها و شوراهایی که حتا می توانست نام «اسلام» را نیز بر تارک خود داشته باشد، پشتوانه ای استوار و دژی رویین برای نگهبانی از دستاوردهای خود می ساختند! و اینک نیک می دانید و تندروهای آن هنگام نیز بهتر می دانند که سخن بر سر نام ها و کالبدها نیست؛ بر سر درونمایه ی پیشرو یا برعکس واپسمانده و چگونگی سمتگیری اجتماعی ـ اقتصادی شان است؛ ولی با اشتباهات روح الله خمینی و زیر پا نهادن قول ها و قرارهایی که به پشتوانه ی آن ها، حزب توده ایران از وی پشتیبانی نمود و بدون آن هم، بیگمان همه ی نیروی خود را برای به پیروزی رساندن انقلاب در فاز اقتصادی به انجام می رساند، خودی و ناخودی رواج یافت و آرزوی کهنه کیسگان و نوکیسگان بازار و بورژوا لیبرال هایی که تنها «نم نم باران می خواستند؛ نه سیل سهمگین انقلاب» که منافع طبقاتی شان را تهدید و نابود کند با همکاری آمریکا و انگلیس برآورده و ضدانقلاب پوشیده و خزنده در کالبد "اسلام"ی که خمینی با بینشی به مراتب بالاتر از این مردک بیشعور و نیرنگباز کنونی، «اسلام آمریکایی» می نامید، جای انقلابیون نادان و هرج و مرج جوی اسلامی را گرفت و چنین اوضاعی به بار آورد که نیازمند هیچ توضیحی افزوده نیست.
چنانچه شرایطی دیگر پدید آید که تنها وابسته به شرایط درون ایران نیست، خلق های ایران زمین بخروشند و توده های کار و زحمت پا به میدان گذارند، یکی از نخستین کارها به دار آویختن کسانی چون همین "عالیجناب" و دوست غار و شریک گرمابه و گلستانش، رهبر ورشکسته ای است که میهن مان را به پلیدی و پلشتی آلوده اند. ب. الف. بزرگمهر هفتم امرداد ماه ۱۳۹۳»
از زبان آخوند نابکار، در یکی از نخستین جمله های برگرفته شده، آمده است:
«تبعیض جنسیتی در اسلام معنا ندارد و ملاك تقوا و تواناییهای علمی و جسمی است.» (گزارش زیر) و سپس با گواه گرفتن نیرنگبازانه عملکرد حضرت زینب در عاشورا و پیوند آن به دوران انقلاب مدعی می شود که «... افزایش حضور زنان در مسائل اجتماعی ... دستاورد انقلاب اسلامی» است و یادش نمی رود که کار کرده یا ناکرده ی خود در این باره را با بزرگنمایی هرچه بیش تر به نمایش بگذارد:
«رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با یادآوری ظلم تاریخی به زنان در موضوع ارث از زمین به جلسه خویش با رهبر معظم انقلاب اشاره كرد و گفت: بعد از این گفتوگو، موضوع در جلسه فقهی دفتر رهبری نیز مطرح و یك نفر مامور بررسی شد ... نتیجه ی آن قانونی شد كه مجلس شورای اسلامی برای ارث زنان تصویب كرد.» و البته، به این گفته ها نیز با بدیده گرفتن سایر نقل قول های پر از دروغ و نیرنگ وی از «امام راحل» و دیگر کسانی که در زیر خاک خفته اند، باید خندید و گفت:
خر خودتی!
... و من فراموش نمودم تا درباره ی «تبعیض جنسیتی در اسلام ... و ملاك تقوا و تواناییهای علمی و جسمی» بنویسم، چرا از خود پیامبر اسلام گواه نمی آورد که کم و بیش از هر شبیخون (غزوه) تازه مسلمانان، زنی اسیر نیز پاداش وی بود تا خشنود یا ناخشنود با وی همبستر شود و دختری نه ساله را که با چشمداشت به جانشینی پس از وی به حضرتش پیشکش نموده بودند، با کمال میل پذیرفت تا بجای عروسک بازی، بازی دیگری پیشه گیرد که از توان علمی (!) و جسمی کودکی نه ساله بیگمان بیرون است و هیچگونه هماوندی با تقوای ادعایی نیز ندارد.
آخوند نابکارِ آبزیرکاه نمی داند که هنگام این سخنان سپری شده و از مدتی پیش به این سو، تیک تیک های هنگامِ سرنگونی است که هر روز و ساعت بلندتر به گوش می رسد.
ب. الف. بزرگمهر هفتم امرداد ماه ۱۳۹۳
https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/07/blog-post_10.html
***
تبعیض جنسیتی در اسلام معنا ندارد!
رییس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» با بیان اینكه نگاه افراط و تفریط مخل شخصیت زن است، گفت: «بعضیها شاید با نیت خوب، افكار ناقص خود را به اسلام تعمیم میدهند و متحجرانه زن را محبوس در خانه میدانند.»
به گزارش ایرنا، آیتالله «اكبر هاشمیرفسنجانی» در دیدار اعضای شورای مركزی جمعیت پیروان حضرت زینب(س)، اسلام را دین رحمت توصیف كرد و با بیان آیاتی از قرآن كریم كه بر تساوی زن و مرد تكیه دارند، افزود:
«تبعیض جنسیتی در اسلام معنا ندارد و ملاك تقوا و تواناییهای علمی و جسمی است.»
به گفته ی وی:
«حضور حضرت زینب(س) در همه مراحل و مقاطع حماسه عاشورا، نشان میدهد كه زن مسلمان میتواند در جامعه با حفظ موازین، حضوری فعال و مسوولانه داشته باشد.»
رییس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» با یادآوری ظلم تاریخی به زنان در موضوع ارث از زمین به جلسه خویش با رهبر معظم انقلاب اشاره كرد و گفت:
«بعد از این گفتوگو، موضوع در جلسه فقهی دفتر رهبری نیز مطرح و یك نفر مامور بررسی شد.»
هاشمیرفسنجانی افزود:
«نتیجه ی آن قانونی شد كه مجلس شورای اسلامی برای ارث زنان تصویب كرد.»
وی با تاكید بر اهمیت آشنایی زنان با ابعاد مختلف زندگانی حضرت زینب(س) خاطرنشان كرد:
«جمله معروف حضرت زینب(س) در عصر عاشورا و دلداری ایشان به امام عصر خویش، یعنی حضرت سجاد(ع) كه اینجا بارگاه و زیارتگاه مردم در اعصار گوناگون خواهد شد، نشان از تدبر و آینده نگری دختر امیرالمومنین(ع) دارد.»
وی در توصیف حضرت زینب(س) افزود:
«زنی بزرگوار كه با صبر و خطبهاش قیام عاشورا را جاودان كرد و مضجعش بارانداز روحی مناسب برای دوستداران اهل بیت(ع) است.»
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از سخنانش، افزایش حضور زنان در مسائل اجتماعی را دستاورد انقلاب اسلامی دانست. هاشمیرفسنجانی با یادآوری شرایط قبل از انقلاب، گفت:
«شرایط به گونهیی بود كه خانوادههای مذهبی كمتر به تحصیل دختران خود رغبت نشان میدادند و این نگاه، پس از پیروزی انقلاب كاملا معكوس شد.»
وی، افزایش آمار تحصیلات زنان در مقاطع مختلف را مصداق بارز «ابنای زمانه بودن» و برنامهریزی براساس تطور زمان خواند و یادآور شد:
«زن ایرانی امروز در آموزش و پژوهش و حتی در مدیریتها، كارنامهیی سرافرازانه دارد و اگر بعضی از قوانین دستو پاگیر نباشد، شاهد رشد حضور زنان در عرصههای مختلف خواهیم بود.»
رییس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» با تاكید بر اهمیت فرهنگ برای جامعه اسلامی و گستردگی معنای آن، اظهارداشت:
«این مقوله مهم نباید به مسائل سطحی محدود شود، چون یك مجموعه اساسی است كه انسان را در مسیر كمال راهنمایی میكند.»
هاشمیرفسنجانی با تاكید بر این نكته كه «خلقیات اسلام با تطور زمان سازگار است»، افزود:
«اجتهاد، مكمل خاتمیت دین اسلام است تا مسلمانان همراه شرایط زمان زندگی كنند.»
وی، تغییر وظایف زنان در مقاطع مختلف جامعه اسلامی و حتی انقلاب اسلامی را نمونهیی از حركت براساس شرایط زمان دانست و گفت:
«در زمان جنگ تحمیلی، زن ایرانی با حمایتهای روحی و معنوی و بعضا حضور در قرارگاههای پشتیبانی انجام وظیفه میكرد و پس از جنگ وظیفهاش كسب علم و دانش بود كه به دستاوردهای خوبی نیز رسیدند و در صورت وجود خطر برای نظام آنان هم مشمول وجوب كفایی شركت در جهاد هستند.»
رییس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» با تشریح وظایف زنان گفت:
«مثل روز روشن است كه مادر تحصیلكرده و دانشگاهی، در تربیت فرزندان و وظایف خانه داری نیز موفقتر است و خانه داری و تحصیل هیچ مغایرتی با هم ندارند.»
http://www.etemaad.ir/Released/93-05-06/204.htm
این گزارش از سوی اینجانب، اندکی ویرایش و پارسی نویسی شده است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر