الله مرا زودتر از تو به بالا فراخواند؛ ولی من ترا زودتر به
درگاه وی خواهم رساند!
از زبان "رهبر" تبهکارو سزاوارِ تیربارانِ رژیم
دزدان اسلام پیشه: ب. الف. بزرگمهر ۲۱
آذر ماه ۱۳۹۵
«در مورد عزیزان ما، پدرمان، در
هفتههای اخیر یک بیماری ناگهانی با عوارض مقطعی حاد و نگرانکننده عارض شد که میتوانست
جانش را بهطور جدی درخطر بیاندازد؛ اما از ما پنهان [نگاه داشته] شد. کسی به ما
خبر نداد. او با مادرم بهتنهایی بحران را گذراند البته پزشک در خانه آمده بوده که
ما بیخبر بودیم و از کم و کیف حادثه و کار پزشکی هم بالطبع بیخبریم. همچنین
نشانههای آن بیماری مجدداً و خفیفتر در آخرین ملاقات ما وجود داشت.»، یکی
از فرزندان حسین موسوی در گفتگو با «تارنگاشت کلمه»، ۱۸ آذر ماه ۱۳۹۵
***
به گفته ی یکی از کارمندان «بیمارستان قلب تهران»، پیش از نیمروزِ
امروز ناگهان شمار بسیاری مامور لباس شخصی
به همراه ماموران انتظامات بیمارستان برای بازرسی بیمارستان به «بخش آنژیو» آمدند.
پس از آن ها میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به همراه ماموران پاسدار در بیمارستان
حضور یافتند. به گفته ی گواهان، ماموران پاسدار
با این دو ... رفتار شایسته ای نداشته و رو
به آن ها با گویش زننده ای گفته اند:
«شما از ما هم سالمتر هستید» ... «چرا با تمارض ما را به
درسر میاندازید؟»
پس از پایان یافتن «سیتی
آنژیو»، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به زندان خانگی در خیابان اختر
بازگردانده شدند.
تارنگاشت «زیتون» ۱۷
آذر ماه ۱۳۹۵
این
گزارش از سوی اینجانب ویرایش، پارسی و بازنویسی شده است. بخش کوتاهی از آن را نیز
پیراسته ام. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر