«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ اسفند ۱۲, پنجشنبه

از بازشناخت کهن ترین باکتری روی زمین تا اندازه گیری فشار و تراز بادهای معده ی مومنین!

می بینی آقا بیشعور؟! دانشمندان راستین، کهن ترین سنگواره ها را می یابند و بر بنیاد آن، شیوه های پژوهشی را دامنه و ژرفایی دیگر می بخشند.۱ تو با آن همه به اصطلاح «علمای اسلام» ـ همه تان را از شیعه و سنّی و حنبلی و تنبلی و چهار امامی و هفت امامی و دوازده امامی و بیست و چهار امامی می گویم! ـ دانشگاه های علوم دینی راه بیندازید؛ مشتی خنگ و کودن از اینجا و آنجا گرد آورید؛ شکمباره پرورش دهید۲ و رشته هایی چون «گوزشناسی»۳ بنیان گذارید که در آن حتا گواهی کارشناسی ارشد و دکترا هم داده می شود. این هم نمونه ای از شیوه های پژوهشی در آن رشته:
پرسشِ «پژوهشگرِ گوز»۴ از برادری که همان آن، نمازش باطل شده و دوباره باید آن را بخواند:
ـ برادر می شود یک بار دیگر آن را تکرار کنی تا من «دسی بِل»۵ آن را اندازه بگیرم؟

برادر نمار باطل شده (با اوقات تلخ!):
ـ استغفرلله!، مگر دست من است که آن را تکرار کنم؟! همین اندازه که الله را ناخشنود و نگران کرده ام، بس است؛ بگو ببینم تو برای نیایش و نماز به مژگت آمده ای یا برای اندازه گیری ... مردم؟ تو از من می خواهی که دانسته به ریش الله .....؟! لااله الاالله! آدم را به چه کارهایی وامی دارند؟! پاشو برو ردِ کارِت!

ب. الف. بزرگمهر ۱۲ اسپند ماه ۱۳۹۵

پی نوشت:

۱ ـ «دانشمندان نشانه ای از یک باکتری در نزدیکی شکاف‌های کف اقیانوس که مواد گداخته در گوشته ی زمین را به اقیانوس‌ها سرازیر می‌کردند، یافته ‌اند که بیش از ۳.۷ میلیارد سال پیش ‌می‌زیسته است. به این ترتیب، این باکتری کهن ترین سنگواره ی تاکنون شناخته‌ شده ی روی خورشیدگَرد زمین خواهد بود.

چنانچه جُستار با یافتن نشانه ها و گواهی های دیگری پایور شود، آن شکاف ها که در پوسته ی دیگر «سامانه های خورشیدی» نیز هستی دارند از این پس، بهترین کانون های پژوهش زندگی در سایر خورشیدگَردها خواهند بود.»

برگرفته از تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، ۱۲ اسپند ماه ۱۳۹۵ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

پارسی نویسی:

بجای «منظومه شمسی» می توان «سامانه ی خورشیدی» بکار برد. (برگرفته از پی نوشت «دیواری به نام ”حدّ“ و برخی چشم اندازهای آینده»، ب. الف. بزرگمهر، ۲۳ شهریور ماه ۱۳۹۳)

http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/09/blog-post_65.html

بجای واژه های از ریشه عربی «سیّاره» و «کره»، کاربرد دو واژه و آمیخته واژه ی «چرخنده» و «خورشیدگَرد» که این یکی دانشورانه تر از آن یکی است را پیشنهاد می کنم. (برگرفته از پی نوشت «نشانه ای باریک از هستی دریاچه و دریایی کم ژرفا در خورشیدگَرد بهرام»، ب. الف. بزرگمهر، ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۵)

http://www.behzadbozorgmehr.com/2016/09/blog-post_66.html  

۲ ـ «پنجاه هزار دانشجوی آموزش های دینی («طلبه») از ۱۲۲ ملیت گوناگون در بنیاد «جامعه المصطفی العالميه» قم آموزش می بینند. بودجه ی دولتی این بنیاد که از کیسه مردم تنگدست ایران هزینه می شود، تنها در سال ۱۳۹۵به ۲۳۹ میلیارد تومان سر می زند.» از «گوگل پلاس»، برگرفته از رسانه های درون ایران (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۳ ـ «... پایان نامه ی دانشجوی عربی که به تازگی از دانشگاه الازهر مصر در زمینه ی شناخت و بازشناخت بادها دکترا گرفته ... آن ها را به دو دسته ی کلی بخش نموده است:
الف. بادهای بدبو یا پرصدا که نیایش (نماز) را باطل می کنند؛ و
ب. بادهای بی بو و خاصیت یا یواشکی و بی صدا که به خاطر آن ها ناچار به دوباره نماز خواندن نیستی.

گویا آن دانشجو حدِّ شدت صدای بادهای مجاز را نیز بر پایه واحد پذیرفته شده ی جهانی آن: «دسی بل» اندازه گیری نموده است. با این همه، پژوهش وی از سوی گروه بزرگی از کسانی که آن ها را ”بنیادگرایان اسلامی“ می نامند، پذیرفته نشده است؛ زیرا از دید این گروه، هر بادی با هر چند و چونی، نماز را باطل می کند.»

برگرفته از نوشتار «راست می گفتند که کارِ جهان به گوزی بند است ...»، ب. الف. بزرگمهر، ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۴

http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/04/blog-post_19.html  

۴ ـ آماج سخن، خدای نکرده خود پژوهشگر امور دینی نیست؛ جُستارِ آن است.

۵ ـ واحد لگاریتمی اندازه گیری فشار و تراز صدا

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!