«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

فردای روزگار با آن نیمه جانش، کیف چه کسی را خواهد برد، خدا می داند! ـ بازانتشار

هنگامی که به کاری، کرداری یا چیزی خو می گیری، دیگر نمی توانی از آن دست برداری و هرچه کوشش کنی تا آن خوی را کنار بگذاری به گفته ی آن زبانزد که می گوید: «ترک عادت موجب مرض است»، بیمار می شوی؛ و او که در تصویر، کیف یا چیزی مانند آن در دست دارد، دیروز برای «علیامخدّره» کیف می بُرد و امروز برای «سلطان علی گدا»!* فردای روزگار با آن نیمه جانش، کیف چه کسی را خواهد برد، خدا می داند!

ب. الف. بزرگمهر ۲۷ بهمن ماه ۱۳۹۳

http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/02/blog-post_568.html 

* سوء تفاهم نشود! «گدا» در اینجا تنها فرنامی است یادآور گذشته های دور؛ ماشاء الله، هزار ماشاء الله در این سی و شش سال آزگار نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار، سرمایه به هم زده است؛ شاید توانگرترین گدای جهان؟!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!