نوجوان بخت برگشته را به بهانه ی پشتیبانی از ناموس فاطمه و گُنبد زرّینش به سوریه فرستاده و به کشتن داده اند؛ ولی به همین بسنده نکرده از مرگش نیز ابزاری برای خر کردن بازهم بیش تر توده های مردم و سرکوب زنان ساخته و پرداخته اند؛ آن هم به ریشخندآمیز ترین شیوه ای:
خواهرم سرخی خونم ...
آدم، آن هم نوجوانی ره گم کرده از افغانستان به ایران و سپس سوریه، مگر بهنگام مرگ از اینگونه یاوه های شاعرانه می تواند سرِ هم کند؟! روشن است که کارِ آخوند شکمباره ای است که زولبیا و بامیه فراوان میل فرموده و از زبان وی چنین جفنگی بافته است. به هر رو، کسی بدرستی نمی داند آنگاه که جان می داده، چه گفته است؛ بگمانم چیزی در این مایه به واقعیت نزدیک تر باشد:
خواهرم! مرا بزور و نیرنگ برای جنگ بردند تا ترا زیر چادرِ بفروشند و سیاه بخت کنند!*
ب. الف. بزرگمهر یکم امرداد ماه ۱۳۹۶
* ناگفته نماند که من نه شکمو هستم و نه زولبیا بامیه می توانم بخورم. هر دو برای یک بیمار قندی زهر است.
خواهرم سرخی خونم ...
آدم، آن هم نوجوانی ره گم کرده از افغانستان به ایران و سپس سوریه، مگر بهنگام مرگ از اینگونه یاوه های شاعرانه می تواند سرِ هم کند؟! روشن است که کارِ آخوند شکمباره ای است که زولبیا و بامیه فراوان میل فرموده و از زبان وی چنین جفنگی بافته است. به هر رو، کسی بدرستی نمی داند آنگاه که جان می داده، چه گفته است؛ بگمانم چیزی در این مایه به واقعیت نزدیک تر باشد:
خواهرم! مرا بزور و نیرنگ برای جنگ بردند تا ترا زیر چادرِ بفروشند و سیاه بخت کنند!*
ب. الف. بزرگمهر یکم امرداد ماه ۱۳۹۶
* ناگفته نماند که من نه شکمو هستم و نه زولبیا بامیه می توانم بخورم. هر دو برای یک بیمار قندی زهر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر