اوضاع
سیاسی در بسیاری منطقه های جهان از چندی پیش به این سو آشکارا و با شتابی روزافزون
ناگوارتر شده است. همزمان با نابسامانی اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی که سر تا پای
سامانه ی سرمایه داری امپریالیستی و بویژه کشورهای مادر (متروپل ها) آن را
دربرگرفته، فرمانروایان جهان سرمایه و دولت های عروسک خیمه شب بازی شان در «جهان
باختر»، سازمان تجاوزگر «آتلانتیک شمالی» («ناتو») را که هم اکنون نیز بسی بیش از
آنچه در نخستین پیمان نامه ی آن دستینه شده بود به سوی خاور و جنوب اروپا گسترش
یافته، باز هم بیش تر گسترش می دهند و همراه با آن به زورگویی، شانتاژ و تهدیدهای
نظامی فزاینده ی همه ی کشورهای جهان و بویژه روسیه ی برجای مانده از اتحاد جمهوری
های شوروی سوسیالیستی دست می یازند.
نمودهای
روشن کنار گذاشته شدن صورتک "دمکراسی" که با آن نخست و بیش از همه، مردم
کشورهای اروپای باختری و امریکای شمالی و در پیِ آن مردم سایر کشورها را فریفته
بودند، در بیست و جند سال گذشته با لگدمال شدن حق حاکمیت کشورهای گوناگون و نیز
حقوق اجتماعی و سیاسی گروه های هرچه دامن گستری از مردم در سرزمین های خودِ این
کشورها را بویژه در رویدادهای سوریه و اوکرایین با برآمد آشکار «فاشیسم» و گونه
های آمیخته با پندارها و شعارهای مذهبی آن گواه بوده ایم. اگر در یک جا، اهریمن
سرمایه، توان هنوز برجای مانده ی هسته ای و نظامی در تکه پاره های نخستین کشور زحمتکشان
جهان را نشانه گرفته و در پی هژمونی سیاسی بر همه ی جهان است، در جای دیگر، دست
درازی و به جنگ آوردن ذخیره های سرشار نفت و گاز در منطقه ای گسترده و بگونه ای
عمده مسلمان نشین و وامانده از هر سو، آماج نزدیک و در دسترس آن است.
آنچه جلوی چشمان شگفت زده ی بسیاری از ما روی داده و می
دهد، برخلاف پندار و شیوه ی نگرش کوته بینانه، نادانشورانه و ضد تاریخی گروه های
نه چندان کوچکی از روشنفکران و پژوهشگران چالش های اجتماعی در کشورهای گوناگون که
برخی از آن ها دانسته و آگاهانه به بزرگنمایی نیروی امپریالیست ها و یا نبود
دورنمای روشن سوسیالیستی دست یازیده و به یاوه هایی چون «بهار عربی، خزان شد!»
دامن می زنند و دیگرانی از دیدگاه بسته ی طبقاتی و اجتماعی خود با آن همراه و
همساز می شوند، چنین پدیده ای که نمودهای آن را چه در سطح جهانی و چه در سطح های
منطقه ای و کشوری گواهیم، تنها و تنها نشاندهنده ی تند و تیز شدن درگیری و نبرد
طبقاتی میان سازندگان تاریخ: نیروهای کار و زحمت و لایه های اجتماعی نزدیک به آن
از یکسو با همه ی نیروهای اجتماعی میرنده از دیدگاه تاریخی: سرمایه داری و دیگر
همبودهای کهنه ی اجتماعی، واپسگرایان، انگل ها و شکمبارگان بیکاری است که «فرشته ی
مرگ»*، داس مرگبار خویش را اندکی کم تر
از دو سده بر فراز سرشان افراشته است. گردن خم نمودن در برابر شمشیر از نیام برکشیده
ی امپریالیست ها به آرش مرگ است!
ب.
الف. بزرگمهر نوشته شده به تاریخ ۱۶ ژوئن ۲۰۱۴
* «فرشته ی مرگ» یا «جانشکَر» (شکار کننده ی جان) و یا «جانگیر» همانا «عزراییل»
عبرانی است. در ایران باستان، واژه ی «مرداد» به آرش مرگ، مرگبار یا مرگ آور نیز
بجای «فرشته ی مرگ» بکار می رفته که آن را بیش از سایر واژه های همتراز می
پسندم. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر