برونزد سمتگیری ها و دگرگونی ها در اراده ی این و آن نیست!
بخشی از کتاب «تاریخ تمدن» ویل دورانت را آورده است:
«انقلابها کهگاه گاه به بهای گزافی تمام میشوند، گذشته را ویران میکنند تا همان را با سیمای دیگری از نو بسازند. با آشوبهای خطرناک، ستیزه کاری، شاه کشی و جنایات بیفایده زخمهای ملت التیام نخواهد یافت. این چارهها ستمگرانهتر از ستمگریهایی است که میخواهیم از میان برداریم... ندای خرد نه گمراه کننده است و نه خون آشام. اصلاحاتی که خرد پیشنهاد میکند ممکن است کُند باشند، اما به همان دلیل خردمندانه ترند.» (پاول هاینریش دیتریش فون هولباخ [د ِ اولباک] / به نقل از «تاریخ تمدن» نوشتهٔ ویل و آریل دورانت، جلد نهم (عصر ولتر) / صفحهٔ ۷۸۸)
«انقلابها کهگاه گاه به بهای گزافی تمام میشوند، گذشته را ویران میکنند تا همان را با سیمای دیگری از نو بسازند. با آشوبهای خطرناک، ستیزه کاری، شاه کشی و جنایات بیفایده زخمهای ملت التیام نخواهد یافت. این چارهها ستمگرانهتر از ستمگریهایی است که میخواهیم از میان برداریم... ندای خرد نه گمراه کننده است و نه خون آشام. اصلاحاتی که خرد پیشنهاد میکند ممکن است کُند باشند، اما به همان دلیل خردمندانه ترند.» (پاول هاینریش دیتریش فون هولباخ [د ِ اولباک] / به نقل از «تاریخ تمدن» نوشتهٔ ویل و آریل دورانت، جلد نهم (عصر ولتر) / صفحهٔ ۷۸۸)
از «گوگل پلاس»
می نویسم:
... به هیچ گفته ای به عنوان «وحی مُنزل» نباید نگریست. آنچه هست، دگرگونی همیشگی و پایدار است. چیزی که در لحظه ی زمانی ـ مکانی ویژه ای درست و بجاست در لحظه ی زمانی ـ مکانی دیگری چنین نیست. حتا به گفته های آموزگاران بزرگ فلسفه ی علمی نیز باید تنها به عنوان رهنمون عمل نگریست و نه چیزی بیش از آن. ضمن آنکه با جُستارها و چالش های اجتماعی نه اراده گرایانه و نه تقدیرگرایانه نمی توان برخورد نمود؛ کردار آدمیان، حزب ها و سازمان های اجتماعی، دولت ها و دیگر ساختارهای اجتماعی گرچه یک یک و نیز همگی با هم در روند پیشرفت و دگرگونی های اجتماعی که پسرفت های کوتاه مدت و زیگزاگ های تاریخی را نیز دربرمی گیرد، موثرند، ولی با این همه آنچه سمتگیری های مشخص در هر لحظه یا دوره ی تاریخی را تعیین می کند، اندازه ی رشد نیروهای زیربنایی (رشد و پیشرفت دانش ها و فن آوری های گوناگون و پیدایش فن آوری های نوین نیز دربرگیرنده ی دانش های اجتماعی) و تراز نیروهای سیاسی و اجتماعی در گستره ای جهانی است. اینکه چنین سمتگیری ها و دگرگونی هایی به چه شکل هایی پدید آمده و می آیند، در اراده ی این و آن نیست؛ جایی به شکل انقلابی خونین درمی آید؛ جایی به شکل اصلاحات تدریجی (رفرم) و بسیاری شکل های گوناگون میانی که همگی به آن تراز نیروها در کل آن بستگی دارند.
بنابراین اظهارنظرهایی چون این که انقلاب های خونین، چیز بدی است و اصلاحات خرد، کاری خردمندانه است در ردیف جمله های "حکیمانه" و پند و اندرزگویانه قرار گرفته از کم ترین ارزش علمی و پراتیکی برخوردار است.
دریافتن این نکته برای کسی که به شیوه ای روش شناسانه در آن باریک شود، کار دشواری نیست!
ب. الف. بزرگمهر ١٢ دی ماه ١٣٩١ (دو روز پیش)
http://www.behzadbozorgmehr.com/2013/01/blog-post_4011.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر