برگی از تاریخ
پیکار پر از خون و رنج مردم ایران در جنگ با خودکامگیِ دیرینه پا
زنده یاد علی اشرف درویشیان:
پس از کودتا و سقوط دکتر مصدق، وضع زندان چگونه بود؟
زنده یاد صفر قهرمانی:
پس از کودتا مخصوصا پس از لو رفتن شاخه ی نظامی حزب توده،
چهره ی کریه رژیم سلطنتی هرچه بیش تر مشخص شد. در زندان، علاوه بر توهین و بدتر
شدن شکنجه و کتک، چایی و جیره ی نقدی که در زمان مصدق به زندانیان داده می شد، قطع
شد. در اثر این شرایط غیر انسانی، زندانیان اعتصاب غذا کردند. وَرَهرام که همه
کاره ی آذربایجان شده بود، گفته بود:
«به این ها هیچ اهمیتی ندهید تا از گرسنگی بمیرند و جنازه های
شان را در زیر درخت های زندان خاک کنید.» اما مقاومت زندانیان و همبستگی خانواده
های زندانیان سیاسی و مردم آزادیخواه باعث شد که زندانیان موفق بشوند و جیره ی آن
ها را بطور خشکه بدهند. در یکی از این روزها که در حال اعتصاب غذا بودیم و لب روی
لبمان خشکیده بود، داشتم با شخصی به نام حمزه داشچی آرام صحبت می کردم. او مسوول
جوانان حزب توده بود. او از من سوال کرد:
«آقای قهرمانی، زندان ابد را با اینچنین شرایطی غیرانسانی
چگونه تحمل می کنی؟» به او جواب دادم:
«به امید خلق و آرزوهای نیک مردمی.» با اعتراض در جوابم گفت:
«بابا کدام خلق؟!»
درست پس از ۲۵ سال از تاریخ آن گفتگو با مقاومت دلیرانه ی
مردم پس از گذراندن سی و دو سال از زندان آزاد شدم و بار دیگر با حمزه داشچی در
ارومیه ملاقاتی پیش آمد. به حمزه گفتم:
«دیدی وقتی خلقی بپا می خیزند، هیچ نیروی اهریمنی نمی تواند
در برابر آن مقاومت کند و همه ی زندانیان را آزاد می کنند؟!»
برگرفته از کتاب «خاطرات صفر خان» (صفر قهرمانیان)، سی و
دو سال مقاومت در زندان های شاه، در گفتگو با علی اشرف درویشیان، تهران، ۱۳۷۸ (ص ۱۲۴)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر