می بینی آقا بیشعور؟! پیکره ی یک زن مصر باستان که اگر خدای
ناکرده، زبانم لال بدست یکی از مدیران پاکدست تو نابخرد مُعَظّم افتاده بود،
یکراست می رفتند سراغ سوراخش. اندیشه ی بد بخودت راه مده! آن ها دنبال پول مول می
گردند و نخستین چیزی که از ذهن شان می گذشت، بگمان بسیار این بود که شاید قُلّک
فلان بچه فرعون مصری است. به همین شوند، اگر سوراخ هم نمی یافتند، آن را دَم گوش
شان می بردند و تکان می دادند تا شاید نوای خوش آهنگِ سکه های زرّین را بشنوند و با
شادی الله را یاد کنند. دنباله ی داستان را هم که خودت بهتر می دانی. بلایی به سر
این اثر هنری می آوردند که اگر آن را دست کودکی می دادی از ترس، نه! ببخشید: از خوف
می گریست و ننه اش را می خواست. راستی! واپسین مدیر پاکدستی که فراری شد، چند
میلیارد دلار همراه خود برد؟ مبادا خدای ناکرده بسرت بزند، پول و زر و سیم و
اینا اینجا و آنجای ردا و دستار و تنبانت، پنهان کنی! این مدیران پاکدستت، هم
خوب نماز می خوانند و هم دست شان به هر جایی بند شود تا تهش می روند و خط قرمز و بُزِ
نر و اینا هم سرشان نمی شود. از من گفتن! خود دانی ...
ب. الف. بزرگمهر ۱۲
آبان ماه ۱۳۹۶
زیرنویس تصویر:
Female Figurine, Place of origin:
Egypt , Period: New Kingdom, late 18th-19th Dynasty, Date: ca. 1350 –1250 B.C.,
Medium: Terracotta with polychrome.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر