به گزارش زیر اندکی باریک شوید! درباره ی گذران زندگی تلخ و ناگوار مردم در استانی بزرگ است که تاکنون، دستِکم به دو استان «سیستان» و «بلوچستان» می بایست بخش می شد و نشده است؛ در حالیکه استانِ کمابیش همانند آن از دیدگاه جغرافیایی و بزرگی، چندین سال است که به سه استان خراسان شمالی، خراسان جنوبی و خراسان رضوی بخش شده است.
آمار بر زبان آمده از سوی مولانا ساداتی، امام آدینه ی سراوان درباره ی چابهار همراه با گزارش های منتشرشده ی دیگری درباره ی بی آبی شمار بسیاری از روستاهای این استان و تنگدستی فراگیر مردم که از مغز استخوان شان نیز گذشته و ناچار به گریز از خانه و کاشانه ی خود به استان های دیگر یا کوچ به کشورهای همسایه می شوند به اندازه ای بسنده گویای وضعیت بیم برانگیز اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی آنجاست؛ اوضاعی که بر روی منطقه ها و استان های دیگر نیز که وضعیتی چندان بهتر از «سیستان و بلوچستان» ندارند نیز مهر و نشان خود را هر روز بیش تر از پیش بر جای نهاده و کار را به فروپاشی می کشاند.
چشمداشت آن امام آدینه از دولت و رژیمی زیر فرمان باندهای نیرومند دزدانی اسلام پیشه و خوب پروار شده، درباره ی دستگیری تبهکاران اقتصادی و رسیدگی به مردم ستمدیده ی آن استان و جاهای دیگر، سخت بیجاست و پند و اندرزهای نیکخواهانه ی وی در این باره نیز بجایی نخواهد رسید. همین که دولت نامور به «زهدان اجاره ای» بدرازای نزدیک به چهار سال، در کردار و بدست خویش، نابودی بسیاری از صنایع کشور را دامن زده و به آن شتاب داده و در زمینه های دیگر نیز به گفته ی آن امام آدینه، جز «سخن درمانی» کاری سودمند برای توده های مردم ایران به انجام نرسانده، بروشنی سمتگیری اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی دولت و رژیم پشتوانه ی آن را به نمایش می نهد. این سمتگیری که «اقتصاد مقاومتی» رهبر دَبَنگ۱، ورشکسته و بی آبروی رژیم نیز در آن می گنجد، تنها در چارچوب بده بستان های نان و آبدار مشتی دزد در جایگاه فرمانروایی ایران با کشورهای امپریالیستی و پذیرش نقش کارچاق کنی برای «کارتل» ها و «تراست» های بزرگ امپریالیستی دریافتنی است و بس! در چنان چارچوبی، بخش سترگی از درآمدهای نفتی و جز آن نیز از راه های گوناگون و از آن میان، پولشویی گسترش یافته که ایران در این زمینه از جایگاه نخست جهانی برخوردار شده۲ از کشور بیرون رفته و در بانک های همان کشورها و هر جای درخور دیگری برای اسلام پیشگان دزد، سپرده و سرمایه گذاری می شود. از دیدگاه سیاسی نیز چنین رژیمی، نه تنها از کم ترین پشتوانه ی اجتماعی و طبقاتی در ایران برخوردار نیست۳ که در کردار، نقش ژاندارم باتوم بدست کشورهای امپریالیستی برهبری «یانکی» ها در میهن مان را بر دوش گرفته و با سرکوب توده های مردم، بزندان افکندن ها و بدار آویختن هایی که هر روز بر شمار آن افزوده می شود، جای کم ترین گمان و دودلی درباره ی نقش خویش برجای ننهاده است.
نمونه ای از چپاول دامن گستر نفتِ بسیار ارزان شده که رژیم تبهکار دزدان اسلام پیشه در ارزان شدن بیش از پیش آن، نقشی برجسته بازی نموده را در آمارهای بر زبان آمده از سوی مدیرکل «بنادر و دریانوردی استان بوشهر» ببینید و آن را با آمارها و نمودارهای اجتماعی ـ اقتصادی «سیستان و بلوچستان» و کمابیش هر جای دیگر ایران بسنجید:
«مدیرکل بنادر و دریانوردی استان بوشهر از افزایش ۶۰ درصدی صادرات جزیره خارگ خبر داد و گفت:
”در چهار ماه نخست امسال ۲۴۰ سوپرتانکر نفتکش در این جزیره اقدام به بارگیری کردند.“
...
وی به تاثیر ”برجام“ در افزایش صادرات نفت ایران اشاره کرد و گفت:
”پس از برجام شاهد تردد کشتیهای بزرگ نفتی و سوپر تانکرها به خارگ هستیم که نتیجه آن افزایش میزان صادرات در جزیره بوده است.“
...
وی با اشاره به افزایش ۶۰ درصدی میزان صادرات فرآورده های نفتی در جزیره خارگ، خاطرنشان کرد: بیش از ۳۵.۸ میلیون تن بارگیری و صادرات طی چهارماه نخست امسال از بندر خارگ صورت گرفته است.»۴
آیا با درصد بسیار ناچیزی از درآمدهای نفتی کشور نمی توان آبادانی کشور و بویژه بهبود زندگی در منطقه هایی سخت آسیب دیده چون «سیستان و بلوچستان»، کُردستان و جاهای دیگر را سازمان داد و به گذران سخت زندگی توده های مردم سر و سامانی سزاوار بخشید؟ چرا نه؟! چنین کاری براستی شدنی است و نخسیتن گام ها برای جبران آسیب دیدگی های اجتماعی ـ اقتصادی نیز برخلاف دروغ های پی در پی و سپارش به شکیبایی دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن به زمان چندانی نیازمند نیست. برای آنکه پر بیراه سخن نگفته باشم، همین بس که به عنوان نمونه ای تاریخی، کارهای بسیار برجسته و حتا به هنگام خویش، درخشانِ «حکومت خودمختار آذربایجان» برهبری زنده یاد جعفر پیشه وری را یادآور شوم که در زمانی کوتاه تر از یکسال و در شرایط اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی سخت ناگوار برای آن خودمختاری نوپا با دستانی کم و بیش تهی از سرمایه و زیر فشاری از هر سو فزاینده به سود توده های مردم انجام پذیرفت و مُهر و نشان تاریخی دیگری برای خلق قهرمان آذربایجان و تاریخ ایران از خود بر جای نهاد.
با آنچه آمد و بی آنکه بخواهم کار و کوشش تاریخی یادشده با کردار تبهکارانه ی چنین رژیم پست و پلیدی در ترازو نهاده و سنجیده شود که به گفته ی زیبای عرب: «قیاس مع الفارق» بیش نیست، آیا آبادانی و پیشرفت کشور و بهبود اقتصاد ملی، آفرینش زمینه های کار سازنده برای جوانان و بسیاری کارهای سودمند دیگر از دست رژیم و دولت کنونی یا هر دولت دیگری از دستِ چنین رژیم خیانت پیشه ای برخواهد آمد؟ روشن است که چنین کارهایی از این رژیم برنمی آید و چنان چشمداشتی از رژیمی سزاوار سرنگونی سخت بیجا و بیهوده است. در اینجا، سخن نه تنها بر سر توانایی که حتا بر سر خواست نیز نیست؛ زیرا چنین رژیمی که کانون آن را مُشتی۵ کلان سرمایه دار سوداگر و بازرگان وابسته به سرمایه داری امپریالیستی دربرمی گیرد، حتا اگر چنان خواستی برای آبادانی کشور ـ به عنوان «انگاره ای نشدنی» (فرض محال)! ـ در سر داشت یا داشته باشد از توان انجام آن برخوردار نبوده و نیست؛ در اینجا، سخن بر سر گرایش های طبقاتی است و همانگونه که جلوی دیدگان همه ی ما رخ می دهد و با اندک باریک بینی، بخوبی دیدنی و دریافتنی است، چنین گرایشی در پهنه ی اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی، برتر و نیرومندتر از گرایش ملّی یا وابستگی های آیینی و نژادی و هرگونه گرایش و وابستگی دیگری، کُنش دارد.۶ درست به همین شَوَند است که چشمداشت هر گونه بهبود و اصلاحاتی («رفُرم») از درون چنین رژیمی، نه تنها بیجا و بیهوده است که در کردار اجتماعی، فریبکارانه و در پی، تبهکارانه از آب درمی آید و همه ی آن ها که چنین کاری را پی می گیرند، خواه ناخواه، در جایگاه همکاران و همدستانِ زالوهای اجتماعی قرار می گیرند. درست به همین شَوَند است که چنین رژیمی سزاوار سرنگونی است؛ و درست به همین شَوَند است که خواه ناخواه، دیر یا زود سرنگون خواهد شد؛ یا بدست توده های مردم ایران که شاه و همراه با وی رژیم نزدیک به سه هزاره پادشاهی را بگور سپردند؛ یا در شرایطی بحرانی تر و ناگوارتر، بدست نیروهای اهریمنی «یانکی»، همدستان و مزدوران ایرانی تبارش! از همین روست که چنین رژیمی باید هرچه زودتر بدست توده های مردم ایران به سرکردگی و رهبری نیروهای پیشرو و سازمانده در یک پیشانی دربرگیرنده با کمینه برنامه ای با آماج سرنگونی تبهکارترین رژیم تاریخ ایران، سرنگون شود. هر راهی جز این، فرورفتن بیش تر در مرداب پدیدآمده و نابودی ایران زمین را در پی خواهد داشت.
ب. الف. بزرگمهر ۱۱ امرداد ماه ۱۳۹۵
http://www.behzadbozorgmehr.com/2016/08/blog-post_1.html
پی نوشت:
۱ ـ با آنچه در کردار بویژه در چارچوب قراردادهای ننگین نامور به «هسته ای» رخ داده، نامگذاری «اقتصاد مقاربتی» برای آن سزاوارتر است؛ گرچه به همان شَوَند یادشده و در همان چارچوب، چنان "اقتصادی" جز یک نامگذاری بیجایِ بر سر زبان آن دَبَنگ افتاده، بیش نیست و آنچه به این بهانه تاکنون انجام پذیرفته و می پذیرد، در چارچوب پیشبرد سیاستِ نولیبرالیسم امپریالیستی که رژیم دزدان اسلام پیشه، در نقش کارچاق کن و نوکر دست به سینه ی کلان سرمایه داران جهان در به بار نشستن آن شتاب دارند، می گنجد.
۲ ـ «نهاد مدیریت دولتی بازِل»، در تازهترین گزارش رتبه بندی "ضد پولشویی" اعلام کرد:
ایران در میان ۱۴۹ کشور مورد بررسی، همچنان از رتبه ی نخست در میان کشورهای پرخطر در زمینه پولشویی برخوردار است (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر).
برگرفته از گزارش «ایران بار دیگر پرخطرترین کشور جهان در زمینه پولشویی شناخته شد»، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، هشتم امرداد ماه ۱۳۹۵
۳ ـ گرچه آماری باریک درباره ی چند و چون «بورژوازی وابسته» («بورژوازی کمپرادور») در ایران در دست ندارم، نمودها و نشانه های نیرومندی گواه آن است که این لایه ی اجتماعی (؟) دوباره جان گرفته در پی شکست انقلاب بهمن ۵۷، در سنجش با نمونه ی همانند در دوره ی شاه گوربگورشده، گرچه نازک تر، ولی خرپول تر و بیش تر از آن هنگام وابسته به سرمایه امپریالیستی است؛ بورژوازی وابسته ای که شمار کلان سوداگران و بازرگانان آن از ۴۰۰ تا ۴۵۰ تن بیش تر نیست و در کلیدی ترین جایگاه ها در سیاست و اقتصاد به انگلی گراییده ی ایران تمرگیده اند. سرمایه ای که همین راهزنان تاکنون و در هر نوبت به بانک های کشورهای امپریالیستی جابجا نموده اند از چنان اندازه های کهکشانی برخوردار بوده که آشفتگی چندی در دورپیمایی سرمایه در اینجا و آنجا پدید آورده است. ستیز دزدان و ادعاهایی بر این بنیاد که گویا «یانکی» ها کاریای خود در چارچوب قراردادهای نامور به «هسته ای» را (خوب) به انجام نرسانده اند از همینجا سرچشمه می گیرد:
خواست آزادی های بیش تر برای شستن پول های بادآورده که ناخشنودی هایی، بویژه از سوی برخی که سرشان بی کلاه مانده را نیز دامن زده و می زند!
۴ ـ برگرفته از گزارش «بارگیری ۲۴۰ سوپرتانکر نفتکش در خارگ/ افزایش ۶۰ درصدی صادرات»، «خبرگزاری مهر»، دهم امرداد ماه ۱۳۹۵ (با اندک ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
۵ ـ به پندار من، هنگامی که با شمار ۴۰۰ ـ ۴۵۰ تن از چنان زالوهای اجتماعی سر و کار داریم، سخن راندن درباره ی لایه ای اجتماعی، هر چند نازک نیز که باشد تا اندازه ای گزافه گویی است!
۶ ـ «... من در جوانی در جلگه های آرژانتین بودم و در آنجا با روستاییان همه ی نژادها، چه اسپانیایی و چه هندی صحبت می کردم؛ و ما چنان همدیگر را می فهمیدیم که انگار همه مان از ”فونتامارا“ آمده بودیم؛ اما با یک ایتالیایی ـ که همه ی یکشنبه ها از کنسولگری می آمد، حرف می زدیم؛ بدون اینکه قادر به درک او باشیم. گاهی اوقات آنچه می فهمیدیم درست ضد چیزی بود که او می گفت. در کشتزار ما یک نفر پرتقالی کر و لال بود و ما ـ بدون ادای سخنی، مقاصد یکدیگر را درک می کردیم؛ اما حرف های آن ایتالیایی را نمی فهمیدیم.» برگرفته از کتاب «فونتامارا»، نوشته ی «ایگناتسیو سیلونه»، برگردان منوچهر آتشی، چاپ چهارم، شرکت سهامی کتاب های جیبی، سال ۱۳۵۷
«تفاوت طبقاتی، برجسته تر از تفاوت های ملی، نژادی و هر تفاوت اجتماعی دیگری است!»، ب. الف. بزرگمهر چهاردهم مهر ماه ۱۳۹۳
***
وضعیت زندگی در سیستان و بلوچستان تکان دهنده است
مولانا ساداتی در بخشی از «خُطبه های» آدینه ی این هفته (۸ مردادماه ۹۵) با بر زبان راندن اینکه تبهکاران اقتصادی دشمن ملت و کشورند، با اشاره به خاستگاه ها و ذخایر فراوان کشور و اینکه برای گذران زندگی (معیشت) و اقتصاد اقدام عملی صورت نگرفته، وضعیت زندگی در سیستان و بلوچستان را تکان دهنده خواند.
امام آدینه ی «اهل سُنّت» سراوان در هماوندی با تبهکاری ها و تبهکاران اقتصادی گفت:
«کسانیکه مرتبط با فساد اقتصادی ،غارتگری ، دزدی و اختلاس از بیت المال اند به ثبوت رسیده در هر پست و سمتی باشند، دشمن کشور و در تحریم اقتصادی با آمریکا شریک اند.، مردم خواهانند که این دشمنان ملت مورد مواخذه قانونی قرار گیرند و اموال مسروقه به بیت المال برگردادنده شود. اقدام سپاه پاسداران در دستگیری تعدادی از گروه تبهکاران قابل تقدیر است؛ امیدواریم دستگاه قضایی کشور با اقدامات لازم رضایت خداوند و خشنودی مردم را فراهم سازد.»
مولانا ساداتی افزود:
«کشور ایران با دارا بودن خاستگاه ها سرشار از انواع ذخایر زمینی و زیر زمینی و نیروی جوان برای کار و تخصص هایی که از استعدادها بروز کرده می تواند در اقتصاد مقاومتی نقش بسیار مفید و در گذران زندگی و اقتصاد کشور ایفا نماید که متاسفانه دولت اقدام عملی غیر از سخن درمانی برنداشته است بلکه تعطیلی کارخانجات و بیکاری را در پی داشته است.»
خطیب آدینه ی «اهل سُنّت» سراوان در پی با اشاره به خاستگاه ها و گنجایش های پیشرفت، وضعیت زندگی در سیستان و بلوچستان را تکان دهنده خواند.
مولانا ساداتی گفت:
«امروز آمار وضعیت زندگی در سیستان و بلوچستان تکان دهنده است که از زبان خود مسوولین به عنوان مثال منطقه ای که از شاخص های زندگی و توسعه باید بهترین و آبادترین منطقه باشد، چابهار است که ۷۷ درصد مردم شهری و روستایی آن از نعمت آب آشامیدنی سالم محرومند؛ بیشترین مدارس غیر استاندارد، محروم از امکانات اولیه برق، آب، تلفن و غیره و ۵۰ هزار حاشیه نشین که ۶۰ درصد جمعیت را شامل می شود را داراست. وضعیت نامناسب شهرهای دیگر استان از جمله سراوان جای خود را دارد؛ حتی که دولت طرح و برنامه ای برای حل مشکلات ارایه نکرده و پروژه ای تعریف نشده است.»
برگرفته از تارنگاشت «ندای سنت»، نهم امرداد ماه ۱۳۹۵
این گزارش از سوی اینجانب ویرایش و پارسی نویسی شده است. برجسته نمایی های متن نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر