«... حکومت ایران برای نخستین
بار به طور صریح حق اعتراض مردم را مشروع دانسته است.»۱ این ها سخنان یکی از پاچه ورمالیده ترین پادوهای
رژیمی است که زمانی به خود، برنامِ «نظام نمونه ی جهان» بخشیده بود؛ برنامی که تنها
از درِ پُشتی، درخور چنین رژیمی تبهکار و ایران بربادده است؛ رژیمی که روی دوش
کارگران و زحمتکشان، آن ها که «سَنَد، دست های پینه بسته شان»۲ بود و همچنان هست به فرمانروایی کشوری باستانی
دست یافت و میوه خوار انقلابی توده ای شد؛ میوه خواری که هم بسیار خورد و برد و هم
بیش از آن، زیر پا لگد مالید و از میان برد.
اینک با نزدیک به ۸۰۰۰ تن زندانی سیاسی تازه۳ و شمار نه چندان کمی جوانان دلاور کشته شده بدست
دژخیمان رژیم از آن میان در شکنجه گاه های رژیم، چنان گفته ای گستاخانه جز ریشخند
توده های مردم به پا خاسته و دهن کژی به بازماندگان جانباختگان بیش نیست. با این
همه، اگر براستی نمی دانند یا به هر شَوَندی خود را به خریّت می زنند، چنین دهن
کژی و چنان ریشخندی بی پاسخ نخواهد ماند:
گمان مبر که به پایان رسید کار مُغان
هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است۴
ب. الف. بزرگمهر ۲۱
بهمن ماه ۱۳۹۶
پی نوشت:
۱ ـ گفته ای ریشخندآمیز
از احمد توکلی، برگرفته از گزارش «خواسته اصلی مردم از اعتراضات اخیر چه بود؟»، «مشرق»
۱۹ بهمن ماه ۱۳۹۶
۲ ـ گفته ای
از روح الله خمینی در بزرگداشتِ کار زحمتکشان؛ سخنی که از چارچوب گفتار فراتر
نرفت.
۳ ـ شمار بر
زبان آمده از سوی مسوولین نظام سگ مذهب دزدان اسلام پیشه تا آنجا که نمودها و
نشانه های بسیاری گواه آن است، تنها اندکی بیش از نیمی از دستگیرشدگان را دربرمی
گیرد و در این باره نیز چون دیگر باره ها به مردم دروغ گفته اند.
۴ ـ اقبال
لاهوری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر