شایان درنگ همه ی اقتصادنادان های یکی از دیگری تبهکارتر که
سال ها سنگ خصوصی سازی و بازگشایی درهای
اقتصادی بروی کلان سرمایه داران جهان را به سینه زدند و به نوبه ی خویش زمینه ساز
چنین اوضاع ناگوار، تلخ و بیم برانگیزی شدند.
در تصویر پیوست، بالا سمت چپ، چشم تان به دیدن خداوند خندان «گروه
ملی فولاد اهواز»* و یکی از آقازاده هایش روشن
می شود و در سمت راست آن، نمایی از کاخ وی در آتنِ یونان را می بینید؛ کاخی با
الگوی خداوندان زمین و زمان در سده های میانی و تا اندازه ای ساده زیستانه که
بگمانم در طراحی آن از هوش و ویژه کاری «آقا بیشعور همه چیزدان نظام» بهره برده
شده است:
پسر جان! خدا پشت و پناهت و پول و سرمایه ات، انشاء الله
حلال باد (یکی از نیایش های ویژه ی پس از گرفتن خمس و زکات نان و آبدار)! خوب!
بحمدالله، اکنون که قصد ساختن خانه ای داری، چند چیز را باید بدیده بگیری:
ـ تا آنجا که ممکن است دور از چشم مستضعفین باشد و آن بندگان
را ناخرسند و خدای نکرده برافروخته نکند؛
ـ توی آن هر قِر و فِری داری بریز؛ لاکن از بیرون ساده
زیستانه بدیده آید؛ و
ـ از همه مهم تر، احوط بر آن است که مانند برج و باروهای
خداوندان پیشین خودمان گِرد باشد تا خدای نکرده، اگر چنانچه [کُرّه خر! اگر و
چنانچه را با هم نمی آورند!] شورشی برپا شد و دشمنان تیراندازی کردند،
بیش تر تیرهای شان کمانه کرده و چند تایی، توی چشم و چال خودشان بنشیند. برای همین،
الله کون آدم را گرد آفرید؛ وگرنه، چارگوش می ساخت و هر تیری که دشمن می انداخت،
می توانست به گوشه ای از آن بگیرد و آدم را وادار به نرمش قهرمانانه کند.
برو جانم! بلا دور و چشم حسود کور!
تصویر زیرین بگمانم بی نیاز از هرگونه پرچانگی و به اندازه
ای بسنده چشم آشنا باشد.
سرنگون باد رژیم دزدان سگ مذهب اسلام پیشه!
ب. الف. بزرگمهر ۲۷
اسپند ماه ۱۳۹۶
* چنین نامی،
پیش از خصوصی شدن آنجا شاید تا اندازه ای شایسته بود؛ ولی هم اکنون، نامی بیمایه است
و کاربرد آن بس ریشخندآمیز؛ زیرا آن گروه ملی
(؟!) جز خداوند حندان آن، تنها دربرگیرنده ی کلان دستاربندان نظام است و بس! اگر زنده یاد میرزاده عشقی زنده بود، همراه من به
سرتاپای آن می ریسید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر