تصویری از کوچه باغی سیلاب
گرفته، درج کرده و نوشته است:
فرآورده ی دو هفته باران!
اینجا بسان انزلی شده است. («گوگل پلاس»)
بیگمان در جاهای دیگر نیز
سیلاب های بهاری همراه با سیراب نمودن زمین، زیان هایی ببار آورده است. با این
همه، مردم از آمدن باران خرسندند. با خود می اندیشم:
مهربانی خدا که گُل می کند،
گاهی از اندازه سر می زند و چنین می شود:
ـ برو «شاشائیل»!* ما این ولایت را پاک
فراموش نموده بودیم. برو بارانی ببار تا سیراب شوند ...
... و «شاشائیل»، چون یکی از
آن پسربچه های تخم جنّ، شادی کنان لولهنگش را بی هیچ پروا و دریغی به چپ و راست و
بالا و پایین ولایت بخت برگشته می چرخاند و همه جا را آبیاری می کند!
بامداد روز پسین، تلنگر الله است
که وی را از خوابِ شیرین می پراند:
ـ نگفتم برو نقشه ی ایران بساز!
اینک، چه کسی این را پاک خواهد کرد؟ از چهار فرشته ی درگاهم، حتا از آن که شیپور
در دست دارد که نمی توانم بخواهم. دست هر کدام شان به چیزی بند است. آن فرشتگان
کون برهنه هم که کاری جز پروازهای بیهوده پیرامون تخت مان نیاموخته و دست به سیاه
و سپید نمی زنند. دیگر چه کسی می ماند؟!
ب. الف. بزرگمهر ۲۲ اُردی
بهشت ماه ۱۳۹۷
* فرشته ای تا چندی پیش ناشناخته در درگاه الله برای باران سازی؛ برگرفته از
نوشتار زیر:
«خط قرمز آقا»، هر بار تنگ تر
و تنگ تر می شود!، ب. الف. بزرگمهر چهارم
آذر ماه ۱۳۹۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر