زیر برنام «انشای یك پسر ۱۰ ساله كُرد كه برنده جایزه ی بهترین انشاء در كشوری و
استان آذربایجان غربی شد»، می نویسد:
آموزگاری از دانش آموزانش خواست تا درباره ی «سودمندی های
گاو» انشاء بنویسند. نوشتهای که در زیر میخوانید،
انشای آن دانش آموز است.
از «گوگل پلاس» با
ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
درباره ی راستی یا ناراستی آنچه در بالا آمده، نمی توانم
داوری کنم؛ ولی خواندن متن انشاء، مرا درباره ی نوشته شدن آن از سوی پسری ۱۰ ساله
به شَوَندهای گوناگونی بدگمان نمود که به آن در اینجا نمی پردازم؛ و به هر رو، چه
۱۰ ساله یا ۲۰ ساله، آنچه بر زبان آمده، طنزی درخور روزگار کنونی مردم ایران است.
ب. الف. بزرگمهر
۱۸ امرداد ماه ۱۳۹۵
برنام را از متن انشاء برگزیده
ام. ب. الف. بزرگمهر
***
با سلام خدمت معلم عزیزم و عرض تشکّر از زحمات بی دریغ
اولیا و مربیان مدرسه که در تربیت ما بسیار زحمت میکشند و اگر آنها نبودند، معلوم نبود ما
اکنون کجا بودیم!
اکنون قلم به دست میگیرم و انشای خود را آغاز میکنم ...
البته واضح و مبرهن است که اگر به اطراف خود بنگریم، در مییابیم که گاو بودن فواید زیادی
دارد؛ من مقداری در این مورد فکر کردم و
به این نتیجه رسیدم که مهمترین فایدهی گاو بودن این است
که دیگر آدم نیست بلکه
گاو است ...
هرچند که نتیجه گیری باید در آخر انشا باشد، بیایید یک
لحظه فکر کنیم که ما گاویم؛ ببینیم چقدر گاو بودن فایده دارد:
مثلا در مورد همین ازدواج، وقتی گاوی که پدر خانواده است،
میخواهد دخترش
را شوهر دهد، نگران
جهیزیهاش نیست. نگران نیست که بین فامیل و
همسایه آبرو دارند. مجبور
نیست به خاطر این که پول جهاز دخترش را تهیه نماید، برای صاحبش
زمین اضافه شخم بزند یا بدتر از آن پاچه خواری کند ...
هیچ گاوی نگران کرایه خانهاش نیست. گاوها آنقدر عاقلند که میدانند
بهترین سالهای عمرشان را
نباید پشت کنکور بگذرانند ...
گاوها حیوانات مفیدی هستند و انگل جامعه نیستند ... شما تاکنون یک گاو معتاد دیدهاید؟
گاوی دیدهاید که سر کوچه بایستد و مزاحم ناموس مردم شود؟ آخر گاوها خودشان خواهر
و مادر دارند! تاکنون شما گاو بیکار دیدهاید؟
آیا دیدهاید گاوی، زیرآب گاو دیگری را پیش صاحبش بزند؟ تا
کنون دیدهاید گاوی غیبت گاو دیگری را بکند؟
آیا تا کنون دیده اید گاوی زنش را کتک بزند؟ یا گاو مادهای
شوهر خواهرش را به رخ شوهرش بکشد؟
و مثلا بگوید:
از آقای فلانی یاد بگیر! آخر تو هم گاوی؟!
هیچ گاوی غمباد نمیگیرد. هیچ گاوی رشوه نمیگیرد. هیچ گاوی اختلاس نمیکند. هیچ گاوی آبروی دیگری
را نمیریزد. هیچ گاوی خیانت نمیکند. هیچ گاوی، دل گاو دیگر را نمیشکند. هیچ گاوی دروغ نمیگوید.
هیچ گاوی آنقدر علف نمیخورد که
از فرط پُرخوری تا صبح خوابش نبرد؛ در حالیکه گاو طویله
کناری شان از گرسنگی شیر نداشته باشد تا به گوسالهاش شیر بدهد ...
هیچ گاوی، گاو دیگر را نمیکُشد؛ هیچ گاوی ...
گاو خیلی فایدهها دارد. پوشاک ما از گاو است؛ خوراکمان
از گاو؛ شیر و پنیر و کره و خامه ...ولی با همهی منافع
ياد شده، هیچ
گاوی نگفت: من ... بلکه گفت: مااااااا
اگر بخواهم هنوز هم در مورد فواید گاو بودن بگویم، دیگر
زنگ انشا میخورد و نوبت بقیه نمیشود که انشای شان را بخوانند؛ امّا به نظر من، مهم ترین فایده گاو بودن این است که
دیگر آدم نیست!
این
انشاء را تنها در نشانه گذاری ها اندکی ویرایش نموده ام. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر