ما در میهن مان، بیش از پیش به هنرمندانی نیازمندیم که خود
را تافته ای جدابافته از توده های مردم نپندارند و سیاست را جدا از زندگی خویش و چیزی
ناهماوند با هنر ندانند؛ هنر، آنگونه که بهره کشان جهان، درباره اش پرگویی می کنند
که گویا هستی خویش را در خود می یابد (هنر برای هنر!)، جز یاوه ای آمیخته به نیرنگ
و فریب بیش نیست. هنر، تنها آنگاه هنر بشمار می آید و ماندگار می شود که زمینه ی
فرازیابیِ بینش و فرهنگ توده های مردم در همه جای جهان را فراهم کند و هنرمند، در
کنار و همراه با توده ها، نقش پیشرو و راهنما داشته باشد. به این ترتیب، به آن چیزهایی
که زیر نامِ «هنر»، بهره وری بهره کشان، ستمگران، تاریک اندیشان و همه ی آن لایه
های واپسگرای اجتماعی سرکوبگر را در آنچه کالبد تاریخی یافته، پاس می دارد، نمی
توان نام والای هنر بخشید؛ درست از همین روست که هنرمند راستین، چون این نمونه،
برای دستیابی مردم به هوده ی اجتماعی خویش می رزمد و از پیکارگرانی که در راهِ
خوشبختی توده های مردم می رزمند، پشتیبانی می کند. ایران را چنین هنرمندانی شاید!
ب. الف. بزرگمهر ۱۰ خرداد ماه ۱۳۹۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر