می بینی آقا بیشعور بیشرم و آبرو، کار را به کجا کشانده
ای؟! از هر عروسک خیمه شب بازی کشورهای امپریالیستی گرفته تا «نادان یابو» و شیخک
های بخور و بخواب درون و پیرامون شاخاب پارس ، نه تنها برای رژیم تبهکارت که برای
ایران شاخ و شانه می کشند و یکپارچگی ایران و پیوند تاریخی خلق های آن را نشانه
گرفته، برای گسست آن می کوشند. همه این ها در پیِ زیر پا نهادن آرمان های انقلابی
و خواست های توده های مردم در انقلاب بهمن ۵۷ و افزایش گام بگام همکاری ها با آن رژیم های چپاولگر بدرازای
نزدیک به چهل سال رخ داد و افزون بر میهن مان، دامنه ای گسترده از همیاری و همدستی
در افغانستان و عراق و یوگسلاوی و خدا می داند کدام جاهای دیگر را دربرگرفت و کار
به آنجا رساند که برخلاف خواست و بهره وری توده های مردم ایران،۱ تنها زدودن "تیرگی های گذشته" با
«شیطان بزرگ» و آغاز دور تازه و بی پیشینه ای از سیاست بازی هایی نان و آبدار برای
کلان سوداگران ایران بربادده که سپس «بازی برد ـ برد»۲ نام گرفت، بر جای ماند. پندار در آغوش کشیدن
«شیطان بزرگ» تا آنجا پیش رفت که یکی از برادران تازی ـ انگلیسی تمرگیده در هرم
رهبری بی بند و بار کشور از ماه عسل رفتن با «شیطان بزرگ» حتا اگر شده، در دوزخ
سخن به میان آورد. آنچه هم اکنون رخ می دهد، دنباله ی منطقی چنان سیاست بازی های
از هرباره کوته بینانه و نابکارانه ای است که گام بگام به پایان خود نزدیک می شود؛
پایانی که اگر تنها به نابودی رژیم تبهکارت می انجامید و زیان های دیگری در
پی نداشت، آغازی خوشایند و روزنه امیدی برای برونرفت توده های مردم ایران از اوضاع
نابسامان و بیم برانگیز کنونی می بود؛ ولی شوربختانه کار به این آسانی نیست؛ زیرا
از سویی، هستی این رژیم پلید با هست و نیست توده های مردم ایران که آن را چون
مُرداری بر دوش می کشند تا اندازه ای گره خورده و چنین پدیده ای بی یاری
موش های بلغورکشی تمرگیده در گنداب ولایت به نام «اصلاح طلب» و نیز یاری سرراست و
ناسرراست چپ نمایانی سردرگم از همه رنگ تاکنون بدرازا نمی کشید و از سوی دیگر، در
بازی باریک بینانه حساب شده ی امپریالیست ها برهبری «یانکی» ها برای پریدن از این
ستون به آن ستون پایوری گذرا و مشروط دریافت نموده ای تا از آن میان، حساب های
بانکی پُر و پیمان جانوران خیمه و خرگاهت در بانک های اروپایی و آمریکایی و سایر
جاها بسته نشوند. به تصویر پیوست بنگر! این، تنها یکی از ریزه خواران و بهتر
بگویم، کِرمِ کوچکی از رژیم ایران برباددهِ «ولایت» است۳ که در بانک های «شیطان بزرگ»، اروپا و خدا می
داند کدام جاهای دیگر، سرمایه های برباد رفته ی مردم ایران را برای روز مبادا
انباشته است. آیا هیچکدام از کسانی که در تصویر، پیرامون این کِرم الله گرد آمده
اند از وی می پرسد، آن «یا اباعبدلله الحسین» توی مغزت بخورد؛ تو این همه سرمایه را
چگونه و از کجا گرد آورده ای و چرا در بانک های «شیطان بزرگ» انباشته ای؟ بیگمان،
نه! زیرا آن ها نیز چنانکه چهره های شان داد می زند، کِرم ها و انگل های باز هم
کوچک تری در سنجش با وی و همگی پشتوانه ی رژیم پوشالی و ضد انقلابی فرمانروا بر
ایرانند که تو بیشرف، کوشیده ای آن را دنباله ی رژیم برآمده از انقلاب بهمن جا
بزنی و برای آن، چون کارتُنکی ناچیز (همانا بزبان کژدم گزیده ات: حقیر!)، تارهای
نازک پندارهای لرزان آسمانی ریسمانی ببافی۴
به این ترتیب، برای هیچ و پوچ نیست که هر مشنگِ کون دریده
ای از پیرامون ایران گرفته تا اروپا و آمریکا زبان به تهدید ایران بگشاید و چون
دزدی از پشتِ بام بدرون خانه فرود آمده، دایره ای به گِردَت بکشد و بگوید:
آخوند چُسیِ پرچانه، پایت را از این دایره بیرون بگذاری، این
بار۵ خودت را هم می گاییم! همین تو بمان
و هرچه دلِ تنگت خواست، بگو! حتا هنگامیکه از سودمندی های اسلام داد سخن می دهی،
ما نه تنها ناخشنود نمی شویم که خرسندی و بگو بخندمان را برمی انگیزد.۶
آقا بیشعور! قرار بود اگر آن ها پاره کنند، تو آتش بزنی؛
چه شد؟! آن ها که از همان دوره ی «برادر بَرَک حسین اوباما»، آن را زیر پا نهادند
و پس از آن نیز لات بی سر و پای «یانکی» و دار و دسته اش تا هنگامیکه چیزی را پاره
کردند که تنها بگونه ای نمادین هنوز از هستی برخوردار بود، روی برگ برگ آن بارها و
بارها ریسیده بودند؛ و تو کودن بی همه چیز به «فعلا در چارچوب برجام»۷ بسنده نموده، «برجام منهای یانکی ها» را ساز
کرده ای تا ببینی روز و روزگار چه زاید؛ ولی مگر «برجام» بدون «یانکی» ها از کم
ترین آرش و مانشی برخوردار است؟ خود همین ها که همچنان پشت میز «برجام منهای یانکی
ها» می نشینند و از سفره ی پهن و رنگارنگ ایران بهره می برند، بارها همین را گفته
اند؟!۸ افزون بر آنکه، زیرِ
بارِ پیمانی ننگین رفته اید که دست ایران را زیر ساتور «قطعنامه فصل هفتم منشور
سازمان نامور به ملت های یگانه» برده و جز شما سگ مذهب ها به نمایندگی از سوی
ایران، هیچ کشوری، کاریایی که از آن سودی برای ایران و توده های مردم آن بدست آید،
بر دوش نگرفته است.۹
به این ترتیب، چون روز روشن است که «برجام منهای یانکی
ها» شوخی بیمزه ای بیش نیست. آیا این ها را نمی دانستی، مردک بیشرف که ایران را به
چنین دوزخ درّه ای کشانده و افزون بر پایمال نمودن دارایی ها و دستاوردهای فنی ـ
دانشورانه ی کشورمان، همه ی ایرانیان را نزد مردم جهان، سرافکنده و شرمسار نموده
ای؟ بگمان بسیار نیرومند، آنچنان ناآگاه هم نبودی و کسی نیز وادارت نکرده بود که
پس از آن گند و گه کاری ها همچنان شِکر فراوان بخوری و نمایش بدهی و چیزهایی بر
زبان کژدم گزیده ات بیاوری که سپس در آن درمانی. به همین شَوَند است که بیش از
سایر موش های تبهکار رژیم اسلام پیشه، سزاوار تیرباران یا بدار آویخته شدنی!
مردک بیشرم و آبرو، نمی بینی بنگاه های اقتصادی کشورهای
امپریالیستی اروپا چگونه با شتاب کشور را می چاپند و مردم بیچاره و گرسنه ناچار به
فروش آخشیج های بدن خود از کلیه گرفته تا قرنیه چشم و حتا نوزادان و فرزندان خود
شده اند؟! مردک بی همه چیز، نمی بینی مردم سیستان و بلوچستان از تنگدستی و ناداری
به خوردن گوشت گربه روی آورده اند؟! نمی بینی جوانان کشور از نبود هیچگونه چشم
انداز امیدوارکننده ای از هر جای بلند که دست شان برسد، خود را بزمین پرتاب می
کنند یا گردن خود را به دار و درخت می آویزند؟ نمی بینی که شمار نه چندان کمی از
دختران و زنان، برای جبران کمبودهای خانواده ی خویش، بدن خود را به پشیزی می
فروشند یا به روسپیگری زیر چادر اسلام تن درمی دهند؟ نمی بینی که سوداگران جهان به
یاری همدستان و نوکران بیشرم ایرانی شان، سال هاست مردم ایران را از هر باره گاییده
و همچنان می گایند؟! چرا! همه ی این ها را می بینی؛ خودت گفته ای:
«من از مسائل جامعه از
راه های مختلف، مطلع و در جریان امور هستم ...»۱۰ با این همه، در پی می افزایی:
«... با در نظر گرفتن همه
مسائل معتقدم نظام اسلامی در چهل سال گذشته در همه این آرمان ها پیشرفت کرده است.»۱۱ و با گستاخی و سبکسری بیمانندی، الاغ چموش سخن
سرایی را پر و بال می دهی که:
«نظام انقلابی و اسلامی،
اهداف، آرمان ها و ارزش هایی دارد که تحقق آنها نیازمند مرحله سوم یعنی شکل گیری
«دولت انقلابی» است، دولتی که ارکان نظام اسلامی را باور داشته باشد.» که گویا در پله ی چهارم آن، «جامعه اسلامی و انقلابی»۱۲ کالبد می یابد و «نظام اسلامی، دولت
اسلامی و جامعه اسلامی زمینه ساز پنجمین مرحله یعنی ایجاد ”تمدن انقلابی و اسلامی“
خواهند شد ...»۱۳
آخوند پفیوز امنیتی: حسن فریدون روحانی شده، پس از فروکش آذرخش
دی ماه سال گذشته با گستاخی بیمانندی درباره ی برَسمیت شناختنِ پرخاش توفنده ی مردم
ایران (!) گفته بود:
«همانگونه که ما اعتراض
را به رسمیت میشناسیم، شادی مردم را هم به رسمیت بشناسیم ...»۱۴
با بدیده گرفتن این گفته ها که در کردار اجتماعی، واژگون
از آب درمی آیند، باید از "رهبرِ" دَبَنگِ نیرنگباز پرسید:
می توانی بگویی آن هنگام که مردم بجای فروش پنهانی نوزادان
و کودکان شان، آن ها را سرِ دست گرفته و فریاد شادی سر دهند، در کدامیک از آن پله
های پیشرفت جامعه و فرهنگ اسلامی رخ خواهد نمود؟
می پنداری تا آن هنگام، برای سوزاندنِ دلِ دشمن، چند بار
پایت را روی خط سرخ بر زبان آمده از سوی وزیر امور بیرونی فرانسه (پی نوشت شماره ی
شش) سُر خواهی داد؟
ب. الف. بزرگمهر
۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۷
پی نوشت:
۱ ـ
این بهره وری را می توان با چشم پوشی ناروا بر برخوردی طبقاتی و دانشورانه،
در چارچوبی نه چندان دربرگیرنده، «بهره وری ملّی» («منافع ملّی») نیز نامید؛ آنهم،
تنها به شَوَند پرکاربرد (رایج) بودن این عبارت جاافتاده! به هر رو، بهتر می دانم
که از دیدگاه «سوسیالیسم دانشورانه»، آن را «بهره وری توده های مردم» دربرگیرنده ی
طبقه کارگر و زحمتکشان نزدیک و پیرامون آن بنامم و کاربرد آن را به هر آدمی که
«سوسیالیسم دانشورانه» («مارکسیسم ـ لنینیسم») را راهنمای کردار اجتماعی و سیاسی
خویش نهاده، سپارش می کنم. در این باره، چنانچه بخت یار باشد و اسبِ پرکارِ روغن
کشیِ درون سرم، یکی دو روزی کم تر بچرخد، یادداشتی جداگانه خواهم نوشت. ب. الف. بزرگمهر
۲ ـ
نامی بس ریشخندآمیز که در آن جز لایه ی بسیار نازکی از کلان سرمایه داران سوداگر و
وابسته ی ایرانی (بورژوازی کمپرادور) و انیرانی و ریزه خواران «خُمس» و «زِکات»
بگیرشان، کم ترین بهره وری برای توده های مردم ایران نه تنها نداشته که آن ها را
به خاک سیاه نشانده است.
۳ ـ بر
پایه بیانیه وزارت خزانهداری «یانکی» ها، عبدالحمید محتشم، از بنیانگذارانِ
«انصار حزبالله» تحریم شده است. حسین الله کرم و حمید استاد نیز به دلیل هموندی
در آن گروهبندی در سیاهه ی تحریمها قرار گرفتهاند.
برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ
اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» نهم خرداد ماه ۱۳۹۷ (با ویرایش و
پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
۴ ـ
«... پیروزی نهاییِ امام بزرگوار هم آن نقطهی بعدی است؛ آن اقتدار، آن مظلومیّت،
آن پیروزی. مثل امیرالمؤمنین، امام بزرگوار هم پیروز شد. پیروزیِ او، در استحکام
نظام اسلامی، در بقای نظام اسلامی و در رشد و توسعه و پیشرفت نظام اسلامی خودش را
نشان میدهد؛ بسیاری از آرزوهای امام، بعد از رحلت امام تحقّق پیدا کرد؛ خودباوری
کشور، خودکفائی کشور، پیشرفت علمی و فنّاوری کشور، پیشرفت سیاسی کشور، توسعهی
صفحهی نفوذ کشور و جمهوری اسلامی در منطقهی وسیع غرب آسیا و شمال آفریقا؛ اینها
چیزهایی بود که اتّفاق افتاد و این پیروزیِ گفتمان امام و راه امام و روش امام
بود.»
برگرفته از تارنگاشت «بصیرت
العظما» در پیوند زیر:
۵ ـ «...
بسان آن دزد از دیوار فرود آمده در داستان های سده های میانی ایران، دور ”آقا
بیشعور نظام“ دایره ای نه قرمز که بگمانم با ذغال برنگ دستارش کشیده و تهدیدش
کردند که اگر از این دایره پایت را اندکی بیرون بگذاری، تخمت را بیرون می کشیم و
سپس کار خویش را کردند و همچنان نیز می کنند؛ بماند که ”آقا بیشعور نظام“ با
خرسندی خریّت آمیزی از اینکه گاه گداری پایش را از دایره بیرون نهاده به عنوان
پیروزی یاد می کند و نوکر پاچه ورمالیده اش: ”حسن آقا“ حتا به آن می بالد؛ ولی
مردم سرافکنده ی ایران که همه چیز را می دانند!»
برگرفته
از نوشتار «گر وقت شود که دزد گیرند، در خیمه هر آنچه هست گیرند!»، ب. الف. بزرگمهر، دهم اردی بهشت ماه ۱۳۹۵
«دزدی به خانه ای درآمد.
مردی ترسیده دید و زنی سخت زیبا. مرد را به کنج سرا برده با دشنه ی خود، خطی گِرد
وی کشید و تهدید کرد که اگر پای از آن بیرون نهد، شکمش را خواهد درید. آنگاه دست
زن را گرفته به خوابگاهش برد.
چون دزد پس از رسوایی با زن و گرد آوردن اموال برفت، زن
به حیاط خانه آمد و شوی خود را دید همچنان میان دایره ایستاده. شگفت زده فریاد
برآورد که:
«ای بزدل! در برابر چشمانت، پاکدامنی همسرت را بر باد می
دهند و مردانگی از خود نشان نمی دهی؟!
گفت:
دور باد (حاشا) که بزدل باشم! تو چه دانی که در آن حال که
مردک با تو در بستر بود، من چند بار پا از خط بیرون نهاده ام؟» از «کتاب کوچه»، حرف «ب»، دفتر سوم، زنده یاد احمد شاملو با
همکاری آیدا سرکیسیان، چاپ نخست، ۱۳۷۷ (با ویرایش
و پارسی نویسی از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
برگرفته از نوشتار «آیا دانایی و بینشِ مردم ایران را
دستِکم می گیرند یا سرِ خود شیره می مالند؟»، ب. الف. بزرگمهر، پنجم تیر ماه ۱۳۹۳
۶ ـ «ژان
ایو لودریان»، وزیر [امور] بیرونی فرانسه میگوید، کارِ ایران [بخوان: رژیم
موش های اسلام پیشه ی فرمانروا بر ایران!] برای گسترش گنجایش پُرچگال سازی
اورانیوم، نزدیک به «خط سرخ» است؛ ولی هنوز در چارچوب «برجام» قرار دارد ...
این راه خوبی نیست؛ این کار نشاندهنده ی گونه ای انگیزش
است ... بازی با خط سرخ، همواره بیم
برانگیز است؛ ولی تصمیم گرفته شده [دستورِ ۱۴ خرداد ماه گذشته ی«بصیرت العظما» به سازمان انرژی
اتمی، در واکنش به برونرفت «یانکی» ها از «برجام» و بازگشت تحریمها تا «در چارچوب
برجام ... سریعا آمادگیهای لازم برای رسیدن به ۱۹۰ هزار سو» را فراهم کند.] ... همه سویه ً در چارچوب پیمان (اتمی) وین است. اگر ایرانیها به تراز بالاتری (از پُرچگال سازی) بروند، این پیمان زیر
پا نهاده میشود؛ ولی باید بدانند که اگر چنین کنند، خود را در برابر تحریمهای
تازه خواهند نهاد و اروپاییها بی واکنش نخواهند ماند.
برگرفته از گزارش «لودریان: اقدام ایران برای افزایش غنیسازی
به خط قرمز نزدیک است»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته
به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی ها و افزوده های درون [ ] همه جا از آنِ من است. ب.
الف. بزرگمهر)
۷ ـ دستورِ ۱۴ خرداد ماه گذشته ی«بصیرت العظما» به سازمان انرژی
اتمی، در واکنش به برونرفت «یانکی» ها از «برجام» و بازگشت تحریمها تا «در چارچوب
برجام ... سریعا آمادگیهای لازم برای رسیدن به ۱۹۰ هزار سو» را فراهم کند.
۸ ـ
«سرگئی لاوروف»، وزیر امور بیرونی روسیه، روز آدینه ۲۹ دی ماه ۱۳۹۶ بر این نکته پافشرد که اگر آمریکا
از برجام بیرون برود، پیمان هستهای ایران پایدار نخواهد ماند.
«سرگئی لاوروف» که در ساختمان «سازمان ملت
های یگانه» در نیویورک با خبرنگاران گفتگو می کرد، گفت:
«در صورتی که یکی از طرفهای این توافق بگونه ای یکجانبه
از آن بیرون برود، دیگر توان اجرا نخواهد داشت.»
برگرفته از گزارش «روسیه: با خروج آمریکا از برجام، این
توافق دیگر دوام نخواهد داشت»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ
وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۲۹ دی ماه ۱۳۹۶ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
۹ ـ آیا جز آن است که همه ی الزام های خوارکننده و مایه ی سرافکندگی
توده های مردم کشورمان بر دوش ایران نهاده شده و زین پس، بر بنیاد همان «الزام
ها»، تنها به عنوان یک نمونه، ایران ناچار خواهد بود تا هر پایگاه نظامی و
هر سوراخ سنبه ای را به هر بهانه ی آن ها و بگونه ای سرزده، نشان شان بدهد و
اگر از آن سرپیچی کند، «قطعنامه فصل هفتم منشور ملل»، چون «شمشیر داموکلس» آویخته
بر سرِ توده های مردم ایران، فرود آمده، رگ گردن ایران و ایرانی را بدرّد و میهن
مان را به خاک و خون بکشد؟ آیا آزمون های تاریخی نه چندان دور در کشورهای چنگ
اندازی شده ای چون کشور همسایه ی ما عراق، آرش روشنِ «قطعنامه فصل هفتم منشور ملل»
و چگونگی بهره برداری های نابجا از آن را از سوی «ششلول بندهای دمکرات جامعه
جهانی» به اندازه ای بسنده روشن نکرده است؟
آیا «الزام» های «یانکی» ها، همدستان و ریزه خواران شان
فراتر از سخنانی است که «باراک حسین اوباما» و برخی دیگر از بلندپایگان حاکمیت
«یانکی» ها به تازگی بر زبان آورده اند؟ همه ی درونمایه «الزام» های آن ها در
عبارت زیر فشرده می شود:
«... اگر شفافیت بی
پیشینه داشته باشیم و بتوانیم تصدیق کنیم که آن ها درحال گسترش جنگ ابزارهای اتمی
نیستند، در آن صورت داد و ستد جوش خواهد خورد ... لازمه این کار
پذیرش تدابیر راست آزمایی و محدودیت هایی است که ایران، حداقل تاکنون نپذیرفته ...
و ایران به بخش هایی از دارایی های خود دست پیدا کرده است.» («ظریف از احتمال ارجاع توافق اتمی به شورای امنیت
میگوید»، «بی بی سی»، ۱۷ اسپند ماه ۱۳۹۳) سخنانی که جز فشار بیش تر بر دوش رژیم
پوسیده و همراه با آن، مردم خسته و مانده ی ایران از آرشی دیگر برخوردار نیست و تا
آنجا که همه می دانند، رژیم تبهکار که تاکنون بسیار به چنان «راست آزمایی» هایی تن
داده، همچنان باید «راست آزمایی» پس بدهد!
برگرفته از نوشتارِ «توده های مردم ایران به قراردادی پوشیده
و ننگین گردن نخواهند نهاد!»، ب. الف. بزرگمهر
۱۹ اسپند ماه ۱۳۹۳
http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/03/blog-post_93.html
۱۰ ـ
تارنگاشت «بصیرت العظما»، برگرفته از «صاحب خبر»
هفتم خرداد ماه ۱۳۹۷
۱۱ ، ۱۲ و ۱۳ ـ
همانجا
۱۴ ـ برگرفته از «انتخاب» ۲۷ اسپند ماه ۱۳۹۶
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر