مردک بیشرمی که از همان آغاز انقلاب در اندیشه ی دستبرد به
«قانون کار» به زیان کارگران و زحمتکشان ایران بود و حتا برای فروش نیروی کار ویژه
کاران و دانشگاهیان ایران به کشورهای امپریالیستی نیز نقشه کشیده بود، در واکنش به
جُستار بازداشت یکی از نمایندگان مجلس فرمایشی از آن میان، گفته است:
«این اقدامات دادستان تهران برای
نظام مسالهسازی میکند و قوه قضائیه را در معرض افکار عمومی قرار میدهد و این
اقدامات به مصلحت دادستان و قوه قضائیه نیست ... محمود صادقی نماینده مردم است؛
صرف نظر از اینکه نماینده چه کسی است و چه گرایشی دارد ...»۱
گویی با آن فریبکار رودررو شده ام، با خود می اندیشم:
گویی با آن فریبکار رودررو شده ام، با خود می اندیشم:
مردک! کُلِّ این «نظام» بی سر و سامان و ورشکسته ی ایلخانی، وبال
گردن مردم ایران شده و کار را به جایی کشانده که حتا دیگر نمی توان گفت: مردم از
این نظام به تنگ آمده اند که فراتر از آن:
مردم از این نظام تنگ شان گرفته است!
درمی یابی یا هنوز می خواهی خودت را به خریت بزنی و بجای «نظام»، یقه ی «دادستانی» و «قوه قضاییه» را بگیری؟! قانون به آرش «آقا»ست و «آقا» نیز همانا «قانون» است! مگر ندیده ای دیدگان تندیس قانون و دادگستری که نمی دانم چرا بجای نرینه، مادینه ای است را با چشم بندی می پوشانند؟ خوب! در این ولایت، پا را کمی فراتر نهاده و بجز دیدگان «قانون» یا همانا «آقا» که با پارچه پوشانده شده، خِرَد وی را نیز با بِتُن پر کرده اند که هم کم تر بیندیشد و بصیرت بخرج دهد و هم دیگران کم تر در رنج باشند و سردرگم شوند. چه خوشایند، چه ناخوشایند، بسان آن مردى که در حرم امامزاده ای اختيار خویش را از کف داد و در صحن آنجا شاشید، مردم نیز دیر یا زود، پس از چندین بار این پا و آن پا شدن و اندیشناک از اینکه «بشاشم، نشاشم، شاشیده ام»۲، سرانجام بر این «نظام سپندینه» و ولایتش خواهند شاشید و دمی به آسودگی برخواهند آورد.
ب. الف. بزرگمهر نهم آذر ماه ۱۳۹۵
http://www.behzadbozorgmehr.com/2016/11/blog-post_646.html
پی نوشت:
۱ ـ برگرفته از گزارش «برخورد با نماینده مردم باید با اطلاع رئیس مجلس صورت گیرد»، «خبرگزاری تسنیم»، هشتم آذر ماه ۱۳۹۵
۲ ـ «بشاشم، نشاشم، شاشیده ام ...»، ب. الف. بزرگمهر، ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۳
http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/11/blog-post_3.html
درمی یابی یا هنوز می خواهی خودت را به خریت بزنی و بجای «نظام»، یقه ی «دادستانی» و «قوه قضاییه» را بگیری؟! قانون به آرش «آقا»ست و «آقا» نیز همانا «قانون» است! مگر ندیده ای دیدگان تندیس قانون و دادگستری که نمی دانم چرا بجای نرینه، مادینه ای است را با چشم بندی می پوشانند؟ خوب! در این ولایت، پا را کمی فراتر نهاده و بجز دیدگان «قانون» یا همانا «آقا» که با پارچه پوشانده شده، خِرَد وی را نیز با بِتُن پر کرده اند که هم کم تر بیندیشد و بصیرت بخرج دهد و هم دیگران کم تر در رنج باشند و سردرگم شوند. چه خوشایند، چه ناخوشایند، بسان آن مردى که در حرم امامزاده ای اختيار خویش را از کف داد و در صحن آنجا شاشید، مردم نیز دیر یا زود، پس از چندین بار این پا و آن پا شدن و اندیشناک از اینکه «بشاشم، نشاشم، شاشیده ام»۲، سرانجام بر این «نظام سپندینه» و ولایتش خواهند شاشید و دمی به آسودگی برخواهند آورد.
ب. الف. بزرگمهر نهم آذر ماه ۱۳۹۵
http://www.behzadbozorgmehr.com/2016/11/blog-post_646.html
پی نوشت:
۱ ـ برگرفته از گزارش «برخورد با نماینده مردم باید با اطلاع رئیس مجلس صورت گیرد»، «خبرگزاری تسنیم»، هشتم آذر ماه ۱۳۹۵
۲ ـ «بشاشم، نشاشم، شاشیده ام ...»، ب. الف. بزرگمهر، ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۳
http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/11/blog-post_3.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر