نهادهای امنیتی و قضائی با محکوم کردن معلم آزادیخواه و
عدالت طلب محمد حبیبی به ده سال و نیم حبس، ۷۴ ضربه شلاق و ۲ سال ممنوعیت از
فعالیت و ممنوعیت خروج از کشور، همچون همیشه با زبان دار و درفش، پاسخ مسوولیت پذیری
فداکارانه معلمان آزاده کشور را دادند؛ اما این محکومیت قبل از آنکه در پیشگاه ما کارگران،
معلمان و عموم توده های مردم شریف ایران، سندی بر محکومیت این معلم مسوول و آزاده
باشد، بیانگر ارتکاب جرمی نابخشودنی از سوی حکومتگرانی است که در جامعه ی تحت
حکومت آنان، آموزش و پرورش به ویرانه ای و پدیده کودکان کار و بازمانده از تحصیل
به تصویری لاینفک از سیمای خیابانهای شهرها تبدیل شده است؛ میلیونها کارگر و معلم
و انسان زحمتکش در فقر و گرسنگی فرو رفته اند؛ کلیه فروشی، تن فروشی، اعتیاد به
مواد مخدر و بیکاری و نومیدی برای ادامه زندگی بیداد می کند و غول تورم و گرانی و
بن بست لاعلاج اقتصادی و سیاسی اجتماعی، در حال فروپاشاندن آخرین ذره های زندگی و
حیات اجتماعی یک جامعه ۸۰ میلیونی است.
خیال باطلی است که صادر کنندگان چنین احکامی تصور کنند با
صدور احکام طولانی مدت حبس و حکم شنیع و قرون وسطائی شلاق بر علیه معلمان کشور،
آنان خانه نشین شده و نظاره گر نابودی آموزش و پرورش و تباهی هست و نیست جامعه ای
باشند که خود از اصلی ترین ارکان و شریان حیات اجتماعی آن هستند.
معلمانی همچون حبیبی ها، امروزه با سری افراشته در حال
عمل به مسوولیت خطیر اجتماعی خود هستند و در این راه ما کارگران و عموم توده های
مردم زحمتکش ایران همراه و همدوش آنان هستیم.
آنانی که با صدور حکم شلاق در پی به شلاق کشیدن معلمان
فرزندان ما کارگران هستند، باید بدانند این شلاق، شلاقی است بر گرده ما و
فرزندانمان و ما آنرا به بهای هر هزینه ای که باشد، برنخواهیم تافت.
باید بدانند ما کارگران به زنجیر کشیدن حبیبی ها و عبدی ها
و بهشتی ها را برنخواهیم تافت و دیری نخواهد پائید که خشم و انزجار ما از به بند
کشیدن معلمان و کارگران و دیگر انسانهای شریف و آزادیخواه به سیلی خروشان بر علیه
همه کسانی تبدیل خواهد شد که در طول چهل سال گذشته، چیزی جز نابودی زیر ساخت های
اقتصادی سیاسی و اجتماعی کشور و به استیصال کشاندن میلیونی مردم ایران برای گذران
زندگی، از خود بر جای نگذاشته اند و اینک با محکوم کردن بیش از پیش مسوول ترین و
دلسوزترین معلمان کشور به زندان و شلاق، همچنان در پی دوام و بقای سیاست های
چپاولگرایانه و ویرانگرایانه خود هستند. آنان
باید بدانند، محکومیت حبیبی ها و تداوم زندان دیگر معلمان و دستگیری و تعقیب قضائی
کارگران، زنان، جوانان و عموم توده های مردم معترض در اعتراضات محلی و خیابانی، نه
تنها به مانعی حتی ناچیز در برابر حق خواهی ما کارگران و معلمان و مردم ایران بدل
نخواهد شد که چونان بیرقی متحد کننده، ما را در صفوفی میلیونی و به هم فشرده به
جدالی سرنوشت ساز با وضعیت موجود خواهد کشاند.
معلم زندانی، کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد!
همبسته تر باد اتحاد کارگران و معلمان ایران!
اتحادیه آزاد کارگران ایران ـ ۱۸ اَمرداد
ماه ۱۳۹۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر